علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۷۹ مطلب با موضوع «عرفان» ثبت شده است

۰۶
آبان

الهی ، یکی بئر حفر می کند و قضا را به کنز می رسد .

حسن ضَرَبَ یَضرِبُ صرف می کرد و به «کنت کنزاً» دست یافت .

الهی نامه ص 48

 

  • عیسی شیروانی
۰۶
آبان

حضرت استاد علامه حسن زاده آملی در فصل نهم رساله گهر بار خود به نام «قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند» به نیکویی به جواب این سوال پرداخته و در ضمن اشارت به شش مطلب أساسی در فصل مذکور این پندار را پاسخ گفته اند و ما در اینجا به بخشی از عبارات آن به نحو تلخیص و اندکی تصرف ، تبرک می جوییم :

  • عیسی شیروانی
۰۳
آبان

خیلی هم شریف و لطیف فرمودند که هر کار خیری که از شما سر می زند و هر کمالی که از شما ظاهر می شود ، این کارها را هم ایجاداً به وجود نسبت دهید هم اسناداً . اما اگر در مسیر خلاف قدم برداشتید ، درست است که وجود باشماست ، اما آن را به وجود اسناد ندهید و مثلاً العیاذ بالله نفرمایید خداوند دزدی کرده است . اگر چه دزد هم که دزدی می کند ، قدرت دارد ، جسم دارد ، حرکت و قوّه و استعداد دارد ، اراده و علم و آگاهی دارد که همه و همه اسماء الله هستند . ایشان یکپارچه با اسماء الهی قدم بر می دارد . اگر قدرت دزد را از قدرت خدا جدا بفرمایید وحدت عددی می شود . با این حال فرموده اند در مقام تقوا سعی کنید دائماً ، غیر کمال را به خودتان اسناد بدهید . همه ی کمالات وجودی خود ، اعم از علم و قدرت و ارداه و سمع و بصر را به خودش اسناد ندهد ، بلکه بگوید هر چه کمال دارم ، همه از اوست ، اما من بد پیوند می زنم . اگر در همان موطن گناه ، ایجاد را از حق بداند و هم از خودش ، دیگر وجود ، وجود صمدی نمی شود و جوف پیش می آید .

پس ایجادش از حق ولی اسنادش به اوست «بحول الله و قوته  أقوم و أقعد» که به حول و قوه ی او که عین کمال است بر می خیزم و می نشینم . پس ایجاد آن به حول و قوه ی الهی است ولی قیام و قعود که عین نقص است به بنده است ، زیرا در غیر این صورت اسناد نقص به حق داده است و باز هم وحدت عددی است و حضور عرفانی نمی شود .

پس ای عزیز ! در حضور و مراقبت عرفانی باید فرق بین ایجاد و اسناد بگذاری که « بحول الله و قوته  أقوم و أقعد» را نماز به من و شما آموخته است که نماز یعنی حضور و مراقبت عرفانی – قرآنی . فافهم !

حضور و مراقبت ص 86

  • عیسی شیروانی
۰۱
آبان

پزشکی را در نظر بگیرید که مریضی دردمند به او مراجعه می کند و از درد خود آه و ناله می کند و پزشک که در کتاب با این مریضی و نحوه ی معالجه ی آن آشنا شده و علم فکری بدان پیدا کرده به سخن در آمده و به مریض می گوید : «می دانم درد داری و از دردی که می کشی رنجوری ، امام سعی کن اینقدر آه و ناله نکنی ، این درد تو دلیل نمی شود که اینقدر شیون و زاری کنی و دیگران را از حال خود آگاه کنی»

  • عیسی شیروانی
۳۰
مهر

معرفت شهودی ، رسیدن و دیدن و چشیدن و شدن و سکوت کردن است . اما معرفت فکری شنیدن و تصور کردن و فهمیدن و حرف زدن است . لذا آنکه دائماً در سکوت است و از حرف زدن طفره می رود . اما آنکه می فهمد دائماً مشغول کلام وسخن گفتن است و از سکوت دوری می گزیند ، فرق بین معرفت فکری با معرفت شهودی فرق بین نطق و سکوت است که آن ظاهر را بر می انگیزاند و این باطن را . به تعبیر دیگر در سکوت آدمی با خودش به سر می برد و در حرف زدن انسان با غیر ایام را سپری می کند و هر کجا که پای غیر به میان آمد انسان مغبون است و در مقابل هر چقدر انسان با خودش باشد شود بیشتر می برد و بهره ها می گیرد و چه عجب که مؤونه سکوت به مراتب کمتر از حرف زدن است . اگر چنین است پس بگو حرف زدن دنیای انسان است و سکوت قیامت آدمی .

شرح رساله رابطه علم و دین ص 50

  • عیسی شیروانی
۲۵
مهر

الهی یعنی کسی که در الهیات مطالعه و دقت دارد ، ولی متأله یعنی متوغل و محقق در الهیات . به فارابی و ابن سینا و ... می توان الهیین گفت ، ولی به ملاصدرا و پیروان ایشان متألهین می گویند؛ یعنی کسانی که تنها متوجه الهیات بودند ؛ نه متوجه ریاضیات و طبیعیات و نجوم و هیئت . از این رو به ملاصدرا صدرالمتألهین می گویند نه صدرالالهیین .

دروس شرح منظومه ج۲ ص ۱۶۱

 

  • عیسی شیروانی
۲۵
مهر

 در رابطه اینکه نطفه انسان عصاره ی نظام هستی است ، توضیحی بفرمایید .

  • عیسی شیروانی
۲۴
مهر

کسی که در مسیر سیر انسانی به راه می افتد ، اگر بخواهد به مراقبت در حدّ اخلاقی اهتمام ورزد ، به همین اندازه که به واجبات عمل کند و از محرّمات اجتناب ورزد ، به استاد نیاز چندانی ندارد و با همین مقدار تقیّد به دین ، در حدّ گوینده هایی که به وعظ و موعظه می پردازند ، می توان به این مراقبت دست یافت و احکام شرعیه ، کتابهای اخلاقی ، منبرهای وعظ و موعظه و خطابه های اقناعی ، انسان را در مراقبت اخلاقی به کمال می رسانند .

اما اگر کسی بخواهد در وادی مراقبت عرفانی قدم گذارد ، باید استاد داشته باشد و اگر چه ممکن است بدون استاد به موقعیت هایی دست یابد ولی اگر مراقبت او تامّ شود ، این خطر وجود دارد که در مقابل تمثّلات و فیوضات ماوراء طبیعت چون آن طور که باید با عالم تجرّد خو نکرده ، سر از جنون در آورد و یا به موت طبیعی از دنیا برود و نمونه این گونه مجانین در طول تاریخ مشاهده شده است .

حضور و مراقبت ص 194

  • عیسی شیروانی
۲۴
مهر

«آن حقّی که شما از او می پرسید و در طلب آن هستید ، او با شماست و شما هم با او هستید ، و او محیط به شماست و شما هم محاط اوئید ، و محیط هیچگاه از محاط جدا نمی شود ، و او با شماست هر جا که شما باشید ، و او از شما به شما از رگ گردنتان هم نزدیک تر است که در قرآنش فرمود: «بین سه نفر شما حرف پنهانی ردّ و بدل نمی شود جز اینکه او چهارمی شماست ، و نه پنج نفرتان که او ششمی تان است ، و نه کمتر از این و بیشتر از آن جز اینکه او با آنهاست هر جوری که آنان باشند»

  • عیسی شیروانی
۲۳
مهر

آنچه پیش تو غیر از آن ره نیست                   غایت فهم تست ،الله نیست

  • عیسی شیروانی
۲۳
مهر

داشتن شغل های مختلف هم باعث پراکندگی نفس است . نفس وقتی توحّد پیدا کند قوّت می گیرد ، اما همین که به امور مختلف اشتغال پیدا کرد ، خود به خود سست می شود ؛ زیرا کثرت ، سستی آور است ، در حالی که وحدت نیرو بخش و قوّت دهنده است .

حضور و مراقبت ص 177

 

  • عیسی شیروانی
۲۲
مهر

محمد بن یعقوب الکلینی رضی الله عنه قال: حدثنی عدة من أصحابنا منهم محمد بن یحیى العطار، عن أحمد بن محمد، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام قال: لما خلق الله العقل‏ استنطقه، ثم قال له: أقبل، فأقبل، ثم قال له: أدبر فأدبر، ثم قال: و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا هو أحب إلی منک و لا أکملتک إلا فیمن أحب، أما إنی إیاک آمر، و إیاک أنهى و إیاک أعاقب، و إیاک أثیب.

الفصول المهمة فی أصول الأئمة (تکملة الوسائل)، ج‏1، ص: 114

 

  • سلمان علوی
۱۹
مهر

 

... برای طیف جوانان لازم و ضروری است که قبل از ورود در ریاضات عملی یک دوره ی کامل سیر نظری مباحث فکری را بگذرانند نا خوب از حیث عقلی قوی شوند . نظر شریف حضرت  استاد علامه حسن زاده آملی روحی فداه این است که سیر و سلوک علمی و نظری خود یک نحوه ی ریاضت عملی است و آن ریاضتی است که کمتر افرادی بدان تن می دهند . نوعاً مردم در پی آنند که دستورالعملی بگیرند و با بعضی از اذکار صرفاً چند خواب و بیداری خوشی را مشاهده کنند و کار را تمام شده بپندارند . این دسته افراد مشابه آن کسی هستند که از اندکی تشنگی برخوردار بوده و با نوشیدن ظرف مختصری از آب سیراب شده و پس از آن دیگر آب را طلب نمی کند . اینگونه از افراد دائماً در خطر هستند و نوعاً دچار مهالک و گردنه ها و کتل های گریز ناپذبر می شوند که گذرکردن ار آنها در حد غیر ممکن و محال است . اکثر خانقاه ها و جاهایی که امروزه به عنوان تصوّف معروف شده است زاییده ی گمراهی ها و خیال پرداریهای همین گروه است .

شرح رساله رابطه علم و دین ص 349

  • عیسی شیروانی
۱۹
مهر

 

 

گر مخیّر بکنندم به قیامت که چه خواهی       دوست ما را و همه جنت فردوس شمارا

کلیّات سعدی ، بوستان ص 451

 

  • عیسی شیروانی
۱۶
مهر

 

ممکن است عده ای بگویند ما از این دو طریق ، معرفت شهودی را که به حقیقت واقع نزدیک تر است بر می گزینیم و در انتظار آن جذبه می نشینیم که ناگاه بر دل مردم آگاه رسد و به یک شب راه صد ساله را طی می نماییم .

در جواب این دسته باید گفت : شما به تضمین چه چیزی از حرکت باز ایستاده و در انتظار آن می نشینید، اگر آن جذبه ی ناگاه ، بر دل شما وارد نیامد چه می کنید ؟ آیا سزاوار است انسان عاقل از نعمت نازنین عقل اش استفاده نکند و آن را به کار نگیرد و فقط در انتظار حقیقتی که ورودش بر پایه امکان و احتمال نادر استوار است بنشیند ؟ پس عاقل با شعور را دور از انصاف است که تفوّه به چنین کلام خامی کند .

شرح رساله رابطه علم و دین ص 87

 

  • عیسی شیروانی
۱۶
مهر

یکی پرسید از بیچاره مجنون            که ای از عشق لیلی گشته دل خون

 

به شب میلت فزونتر هست یا روز             بگفتا گرچه روز است عالم افروز

 

و لیکن با شبم میل است خیلی           که لیل است و بود همنام لیلی

 

همه عالم حَسَن را همچو لیلی است              که لیلی آفرینش در تجلّی است

 

همه رسم نگار نازنین اش               همه همنام لیلی آفرینش

 

همه افراشته ی حُسن و بهایند                همه آئینه ایزد نمایند   

 

نگارستان عالم با جلالش               حکایت می کند از جمال اش

 

چو حُسن ذات خود حُسن آفرین است          جمیل است و جمال او چنین است

 

بسرّ من بسی راز نهفته است               ولیکن قوّت نطقم بخفته است

 

اگر مجنون حسن را دیده بودی             به عقل خویشتن خندیده بودی

 

شرح رساله رابطه علم و دین ص 374

 

  • عیسی شیروانی
۱۵
مهر

حضرت مولایم ، استاد علامه ذوفنون ، حسن زاده آملی (روحی فداه) در پایان أصل بیست و هشتم از رساله شریف «إنسان در عرف عرفان» که بحث حجاب علم به میان می آید ، می فرمایند :

از دفتر بشنو :

گمانت که با خرج عبارات      به کرّ و فرّ و إیماء و إشارات

سوار رفرف استی و براقی      ورم کردی و پنداری که چاقی

ای عزیز ! مقصود این نیست که علوم رسمی غلط است ، بلکه غرض این است که به شرط«لا» نبوده باشد ؛ مثلاً یک فرد دانشجوی روحانی که او را در عرف و محاورات متعارف طلبه می گوییم باید علوم رسمی را از لغت و نحو و صرف گرفته تا فقه و اصول به خوبی در محضر استادان تحصیل کند تا این علوم و معارف ، نردبان ترقی او برای فهم حقایق منطقی وحی و روایات صادر از اهل بیت عصمت گردند .

ای طلبه عزیز ! ای دانشجوی روحانی ! ره چنان رو که رهروان رفتند ؛ هم درس و بحث متعارف باید ، و هم همّت به ارتقاء و اعتلای به معارج قدس ربوبی . کسانی که علوم رسمی را به نظم و نثر نکوهش کرده اند ، نظر شریف آنان به صورت به شرط«لا» است . «فافهم»

به همین منوال است فرمایش امام معصوم علیه السلام «یغفر للجاهل سبعین ذنباً قبل أن یغفر للعالم ذنباً واحداً» هفتاد گناه از جاهل بخشیده می شود قبل از آنکه یک گناه از عالم بخشیده شود . چون آن کس که عالم به سرّ القدر است ، اصلاً در محدودۀ گناه قدم نمی نهد تا نیازی به بخشش آن باشد .»

حضرت استاد بارها در درسهایشان می فرمودند : سیرآفاقی باید مقدمۀ سیر أنفسی قرار گیرد ؛ چون سیر از سفر فکری ، مسافرتهای شهودی لذت بخش ترین مسافرتهاست . در غیر این صورت سطح انحراف اسفار قلبیه به شدت بالا می رود . ناگهان می بیند سالک دیروز ، امروز ریشها را تا کجا بلند کرده و سر از خانقاهها در آورده است ! تمام اینها به خاطر این است که سالک راه عقل را طی نکرده و زود راه دل را پیش گرفته است . راه دل گرچه نزدیکترین راه است اما دشوارترین راه نیز هست ؛ چه بشا در این طریق سالک با کوچکترین انحراف ، فرسنگها از حقیقت فاصله بگیرد و لذا وقوف صاحبان و رهروان عمل قبل از نظر بسیار است .

منبع : شرح دروس معرفت نفس ج1 ص 57

 

  • عیسی شیروانی
۱۲
مهر


... ماهیان دریا روزی اجتماع کردند در نزد بزرگشان و به او گفتند که : ای فلانی ما تصمیم داریم به دریایی که در آن هستیم که بدون او هم هیچ می شویم توجّه کنیم ، پس لازم است که شما جهت آن را به ما تعلیم دهی ، و راهی را معرفی کنی که بتوانیم به دریا توجه نمائیم و به حضرتش مشرف شویم ، چون که الآن مدت زیادی است که حرف از دریا می شنویم ولی جای و جهت او را نمی دانیم که او را زیارت کنیم .

  • عیسی شیروانی
۱۱
مهر

نکته دیگر آنکه همیشه غنی به دنبال فقیر و فقیر در پی غنی است . هیچ گاه فقیر ، فقیر دیگر  را و یا غنی ، غنی دیگر را طلب نمی کند . یعنی همچنان که محصل و دانشجو برای طلب علم و دانش به نزد کسی که او هم در مرتبه ی خود اوست نمی رود ، معلم و استاد نیز هرگز برای فیض رسانی به جانب معلم و استاد دیگری که خود آن حقیقیت را داراست رهسپار نمی شود ، بلکه محصل فقط به دنبال معلم و استاد ، فقط در پی دانشجو می گردد و رابطه این دو مانند رابطه فقیر با غنی است و آن اتحاد وجودی که اشاره نمودم فقط در بین فقیر و غنی برقرار خواهد بود ، نه فقیر با فقیر و یا غنی با غنی ، و نهایت ترکیبی که از اجتماع فقیر با فقیر یا غنی با غنی خواهد بود ترکیب انضمامی است .

شرح رساله علم ودین ص 58

 

  • عیسی شیروانی