علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۶
دی

منی ساخته شده از تمام اعضاء رئیسه و غیر رئیسه ی بدن است.

در مورد منی گفته‌اند که خمیرة اصلی آن از دماغ پدید می‌آید، سپس مادة تولید شده از دو رگِ پشت گردن به نخاع رفته و از آن جا به کلیه وارد می‌شود و بعد از کلیه به مثانه می‌رود. در این مسیر تمامی اعضاء اعم از اعضای رئیسه و غیر رئیسه مقداری از آن مواد غذایی را که تبدیل به خود کرده‌اند به این خمیرة منی داده و با آن در می‌آمیزند. آمیختة آن خمیره با مواد غذاییِ تک تک اعضاء در مثانه تبدیل به مادة منی می‌شود و لذا منی قابلیت تبدیل شدن به همة اعضاء را دارد، چرا که تمامی اعضا برای ساختن آن دخالت داشته‌اند. لذا همین امر باعث شده که پس از خروج منی، کل اعضاء احساس ضعف و سستی کنند.

شرح مراتب طهارت/داود صمدی آملی/چاپ اول 1389/انتشارات روح و ریحان/تک جلدی/ص 397

 

  • عیسی شیروانی
۲۶
دی

من کیستم

ای دوستـان مهـربــان مـن کیستـم مـن کیستم

                               ای همـرهــان کـاروان مـن کیستـم مـن کیستم

ایـن است دائـم پیشه‌ام کـز خویش دراندیشـه‌ام

                               گشتــه مـرا ورد زبـان مـن کیستـم مـن کیستم

لفظ حسـن شـد نـام من از گفت باب و مـام من

                               گـر نـام خیـزد از میـان مـن کیستم مـن کیستم  

بگذشته‌ام از اسم و رسم مر خویش را بینم طلسم

                               آیا شـود گـردد عیــان مـن کیستـم مـن کیستم   

این درس و بحث و مدرسه افـزود بر من وسوسه

                               در انسجام جسم و جان مـن کیستـم مـن کیستم

ای آسـمــان و ای زمیـن ای آفـتــاب آتشیــن

                              ای ماه و ای استـارگـان مـن کیستـم مـن کیستم

ای صاحـب دار وجـود ای از تـو هر بود و نمود

                              در ایـن جهـان بی‌کـران مـن کیستـم مـن کیستم 

ای واقـف ســرّ و عیـان ای آشـکــارا و نهـان

                              از بنـد رنجـم وارهــان مـن کیستـم مـن کیستم

تا کی حسن نالد چو نی تا کی بموید پـی به پـی

                              گویـد به روزان و شبـان مـن کیستـم مـن کیستم        

شرح مراتب طهارت/داود صمدی آملی/چاپ اول 1389/انتشارات روح و ریحان/تک جلدی/ص 390

 

  • عیسی شیروانی
۲۶
دی

کمال اول و کمال دوم

کمالِ او‌ّل، منوِ‌ّع است، یعنی آن چیزی که نوعیّت نوع به آن تحقّق می‌یابد و آن را صورت نوعیه می‌گویند؛ مثل صور نوعیة آب و آتش در طبایع، و صورت نوعیة تیر و شمشیر در صنایع. و کمال اوّل در مقابل کمال ثانی است که منو‌ّع نیست ولی از اوصاف تابع کمال اوّل است؛ که همان کمال اوّل در عین حال که فلان صورت نوعیه است دارای کمال ثانوی نیز می‌باشد، که مثلاً در خوبی و زیبایی و تمام اثر نوعی او دخیل است. مثل این که آب سرد و شیرین باشد، و شمشیر تیز و تند، و نفس انسانی عالم و قادر. پس هر یک از برودت و عذوبت و حد‌ّت و علم و قدرت از کمالات ثانوی صور نوعیه خود، که کمالات اول‌اند، می‌باشند. پس در تعریف فوق، کمال اول نفس است نه کمال ثانی. یعنی جان داشتن اصل کمال، و کمال اول هر جسم طبیعی ذوحیات است و دیگر اوصاف کمالات دوم.

شرح مراتب طهارت/داود صمدی آملی/چاپ اول 1389/انتشارات روح و ریحان/تک جلدی/ص 346

 

  • عیسی شیروانی