علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۹
اسفند

نقد عرفان بر تقسیم وجود به واجب و ممکن

نقد مزبور این است که تقسیم وجودْ به واجب و ممکن هنگامی شکل می‏گیرد که ماهیت نیز مطرح باشد، زیرا امکان، وصف وجود نیست بلکه وصف ماهیت است. بنابراین بر مبنای آن که موجود یا وجود، به واجب و ممکن تقسیم شود باید عنوانِ جامعِ شی‏ء به ماهیت و وجود تقسیم گردد. وجود، واجب است و ماهیت ممکن می‏باشد؛ یعنی امتیاز بین واجب و ممکن در حقیقت به امتیاز بین وجود و ماهیت بازگشت می‏نماید و امتیاز بین وجود و ماهیّت، همان امتیاز بین دو جهت ربوبیت و عبودیت است. زیرا ربوبیت مربوط به وجود و عبودیت از ماهیت است.

وجود محض با صرف نظر از ماهیات بر مبنای وحدت شخصی هرگز شامل ممکن بالذات نبوده و امکان ذاتی قابل اندراج تحت وجوب ذاتی که عین وجود شخصی می‏باشد، نیست و چون ممکن بالذات نیست، واجب بالغیر نیز نمی تواند باشد، زیرا هر واجب بالغیری ممکن بالذات است، بنابراین حقیقت وجود واجب بالذات است.

وجود هنگامی که نه به حسب ذات، بلکه به حسب تعینات و ظهورات آن در نظر گرفته شود، به لحاظ برخی از تعینات خود که همان تعینات ماهوی است، متصف به امکان می‏گردد. تعینات ماهوی در ملاحظات تفصیلی علمی فرصت بروز و ظهور می‏یابند و این تعینات به امکان ماهوی متصف می‏شوند.

رحیق مختوم/آیت الله جوادی آملی/چاپ اول 1375/انتشارات اسراء/ص 555

 

  • عیسی شیروانی
۱۹
اسفند

تفاوت های اعیان ثابته و ماهیات

 اعیان ثابته که مشتمل بر ماهیّات، مفاهیم و هویتهای شخصی نه هویتهای علمی و عینی می‏باشند از سه جهت با ماهیّات فرق دارند: اوّل آن که، ماهیّت در مقابل مفهوم است. دوّم آن که ماهیّت بر هویت جزیی اطلاق نمی‏شود. سوم آن که اطلاق ماهیّتْ مفهومی و اطلاق عین ثابت، سعی است. اعیان خارجی که در رتبه بعد به فیض مقدّس ظاهر می‏شوند، مظاهر اعیان ثابته به حساب می‏آیند.

رحیق مختوم/آیت الله جوادی آملی/چاپ اول 1375/انتشارات اسراء/ص 538

  • عیسی شیروانی
۱۹
اسفند

اعیان ثابته اعم از ماهیات است .

اعیان ثابته در اصطلاح اهل معرفت اعم از ماهیات است، چون ماهیات اصطلاحیْ کلیات هستند و اعیان ثابته جزئیات را نیز شامل می‏شوند.

 

رحیق مختوم/آیت الله جوادی آملی/چاپ اول 1375/انتشارات اسراء/ص 439

  • عیسی شیروانی
۱۹
اسفند

علم در تمام مراتب وجود به صورت تشکیکی وجود دارد.

با استفاده از اصالت، بساطت و تشکیک در وجود اثبات می‏شود؛ به این بیان که وجود، کمال واقعی است و ماهیّت امر اعتباری است و هر چه کمال واقعی است به وجود بازگشت می‏نماید و وجود بسیط است و در نتیجه هر کمالی که به وجود بازگشت کند مربوط به جزء وجود نیست بلکه عین و مساوق با آن است و وجود مشکّک است، پس همه کمالاتی که به وجود باز می‏گردد و مساوق با آن است، مشکک است. مقدمه فوق همراه با استدلالی که بازگشت علم به وجود را اثبات نماید، سریان علم در همه مراتب وجود را نتیجه می‏دهد؛ برخی از مراتب علم همانند برخی از مراتب وجود در نهایت شدّت و بعضی مراتب آن در نهایت ضعف است.

تنبّه به این نکته ضروری است و آن، این که علم کمال واقعی است، نه اعتباری و هر امر واقعی به وجود برمی‏گردد و چون وجود بسیط است آن امر واقعی عین وجود خواهد بود، نه جزء آن و چون وجود مشکّک است کمال واقعی که عین وجود است مشکّک خواهد بود، بنابراین دارای مراتب می‌باشد پس مرتبه قوی علم برای وجود قوی و مرتبه ضعیف آن برای وجود ضعیف است.

رحیق مختوم/آیت الله جوادی آملی/چاپ اول 1375/انتشارات اسراء/ص 387

  • عیسی شیروانی
۱۹
اسفند

علم و اختیار در تمام مراتب هستی ، وجود دارد .

در فاعلِ بالطبعْ قید سلبی فقدان علم، فقدان اختیار را نیز به دنبال می‏آورد، زیرا هر جا علم نیست اختیار نیز نیست و جایی که علم باشد اختیار می‏تواند باشد. بنابر نظر دقیق همانگونه که علم در همه موجودات حضور دارد، اختیار نیز در همه مراتبْ موجود است. قرآن کریم از اختیار طبیعت و زمین به هنگام گفت‏وگوی با خداوند این گونه خبر می‏دهد: (فقال لها وللأرض ائتیا طوعاً أو کرهاً قالتا أتینا طائعین)[فصلت/11]. سؤال و دعوت در این عبارت تثنیه است، ولی پاسخ جمع است، یعنی ما همراه دیگران با طوع و رغبت می‏آئیم.

بر اساس مطالبی که در اصل اوّل گذشت چون وجود اصیل، بسیط و دارای وحدت تشکیکی است و کمالاتی که برای آن ثابت می‏شود و از جمله علم، در همه مراتب آن موجود بوده و با مراتب وجود شدّت و ضعف می‏یابد، پس وجود هیولی نیز به حکم این اصل همه کمالاتی را که برای اصل وجود ثابت می‏شود به مناسبت رتبه و درجه وجودی خود داراست؛ یعنی هیولای اولی نیز دارای علم، اراده، قدرت و مانند آن است و به مفاد اصل دوّم که هویت هر شی‏ء را وجود آن تشکیل می‏دهد و ماهیت او به تبع وجود وی و به دلیل اتحادی که به لحاظ حکایت و ارائه با وجود دارد، موجود است، پس هویت ذات هیولی که همان وجود است، به قدر مرتبه خود دارای اراده و شعور می‏باشد.

رحیق مختوم/آیت الله جوادی آملی/چاپ اول 1375/انتشارات اسراء/ص 171

 

  • عیسی شیروانی