علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نبوت انبائی» ثبت شده است

۱۶
تیر

فرق نبوّت انبائی و نبوّت تشریعی


نبوت تشریعى انقطاع پذیر است و با نبوت حضرت خاتم صلى اللّه علیه و آله منقطع گردید ولى نبوت انبائى منقطع نمى شود زیرا که نبوت انبائى در حقیقت رسیدن به سر ولایت است و ولایت را نفاد و پایان نیست .
راه رسیدن به نبوت انبائى براى همگان باز است و لذا از آن به نبوت عامه تعبیر مى گردد.
البته مبین است که مرتبه اتم آن را اولیاى الهى و انبیاء عظام و بخصوص ‍ جناب خاتم صلى اللّه علیه و آله دارا است .

 

شرح دفتر دل /استاد صمدی آملی/انتشارات نبوغ/1389/ ج 1/ص 493

 


 

  • عیسی شیروانی
۱۶
تیر

نبوّت از اسمای الهی نمی باشد .

نبى نبود ز اسماى الهى

 

لذا آمد نبوت را تناهى

ولایت روى بسوى حق داشتن است که(هى قیام العبد بالحق عند الفناء عن نفسه ) ولى نبوت روى به خلق نمودن است لذا ولى اسماء الله و دائره او اتم و اکبر از نبوت است بر همین اساس که نبوت جنبه بشرى دارد ،  لذا نبوت ختم مى یابد ولى ولایت دائمى است و ولى به لحاظ سعه او در دنیا و آخرت از اسماء است .  بخلاف نبى که از اسماى الهى نیست ؛ یعنى انسان در ولایت مظهر اسم شریف ولى حق تعالى مى گردد نه در نبوت و رسالت که نبى و رسول اسم انبیا و مرسلین به اعتبار روى به سوى خلق داشتن آنها است .
چون ولایت روى به سوى حق داشتن است لذا بحث فناى عبد و جنبه بشرى او در جهت ربانى مطرح است که در تعریف ولایت قیام عبد به حق در نزد فناى او از جهت خودش یعنى از جنبه بشرى اش آمده است .
لذا در ولایت است که اتصاف عبد با توجه تام او به حق محقق مى شود و این توجه تام به محبت ذاتى کامنه در عبد ممکن خواهد بود.
و به همین دلیل ولایت باطن نبوت است .
و اما آنکه درکتب عرفانى سخن از ختم ولایت و خاتم ولایت مطرح شده است به لحاظ این نشئه است که با ختم عالم عنصرى و بعد عنصرى ولایت ختم دارد و منتهى مى گردد نه اینکه ولایت را ختم بوده باشد نبوت و رسالت به انقطاع ولایت لازم نمى آید. انبیا و اولیاء علیهم السلام بواسطه جهت ولایت به حضرت الهیه راه پیدا مى کنند و حقایق را در آن مشهد شهود نموده و آنچه که لازم تکمیل بنى نوع انسان است ، از جهات دنیوى و اخروى بیان مى نمایند، و نیز آنان حقایق را از ملیک مقتدر اخذ نموده به حسب وجود مادى ظاهر در خلق و متوطن در بلده خراب آباد ماده اند ولى به حسب روح کلى در فوق بلا تجرد آباد عالم عقول اقامت گزیده اند.
انبیا در واقع اولیاء فانى در حق و باقى به حق اند که از مقام غیب وجود و اسرار آن خبر مى دهند منشا اطلاع آنها بر حقایق موجود و مکنون در غیب وجود، فنا اولیا در احدیت وجود است .
به این اعتبار به معارف الهیه علم حاصل مى نمایند و به اعتبار بقاء بعد از فناء و صحو بعد از محو از این حقایق خبر مى دهند.
انبیاء به اعتبار جهت ولایت فانى در حق و متصل به علم رب مطلق مى باشند و به مصالح و مفاسد اجتماع آگاهى پیدا مى نمایند، و به اعتبار مقام بقاء بعد از فناء و بعث بر امت خود از براى تکمیل نظام اجتماع از حقایق موجود در احدیت وجود اطلاع مى دهند و این مقام مانند نبوت اکتسابى نیست ، بلکه اختصاص الهى لازم عین ثابت ممکن است که از فیض اقدس در مقام اوحدیت حاصل شده است .
انبیاء و اولیاء الهى به روح ولایت که عبارت از رابطه و اتصال میان آنان و خالق است ، متفاوت اند پس مپندارى که امامت بر صفحه قلب ائمه دین علیهما السلام چو نقش عرضى است .
چون ولى از اسماء خداست و همیشه مظهر مى خواهد پس انقطاع ولایت جائز نیست و اولیاء خدا همیشه در عالم هستند بخلاف نبى و رسول که اسم خلقى اند که انقطاع آن جائز است .

شرح دفتر دل /استاد صمدی آملی/انتشارات نبوغ/1389/ ج 1/ص 490

 


 

  • عیسی شیروانی
۰۶
تیر

نبوّت انبائی

نبوّت إنبائی یا نبوّت مقامی ، عبارت از إنباء و إخبار معارف و حقائق الهیّه است ؛ یعنی ولیّ در مقام فنای فی الله بر حقائق و معارف الهیّه اطلاع یافته و چون از گلشن راز باز آمد از آن حقائق خبر می دهد . لذا جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم خطاب به أمیرالمونین علیه السلام می فرماید : «إنّک تسمع ما أسمع و تری ما أری أنّک لست بنبیّ و لکنّک لوزیرٌ و إنّک لعلی خیرٍ

شرح رساله ی انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه /استاد صمدی آملی/انتشارات روح و ریحان/1389/ ص 400

 


 

  • عیسی شیروانی
۲۳
دی

غیر از مقام نبوّت تشریعی و ولایت تشریعی ، باب تمامی کمالات و مقامات انسانی ، به روی همگان باز است . نبوّت تشریعی عبارت از دریافت به تأثیر قدسی در قالب شریعت خاصّه است ؛ بدین معنی که رسول الهی  واجب ، لازم ، مستحب و مکروه را از جانب حضرت حقّ به عموم مردم می شناساند ، که این مرتبه از نبوّت به واسطه شخص مبارک حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به پایان رسید و بعد از وجود مبارک ایشان کسی حائز این مرتبه از نبوّت نخواهد شد ؛ «حلال محمد حلال إلی یوم القیامة و حرامه حرام إلی یوم القیامة».

نبوّت تشریعی در چهار بخش «أخذ و تبلیغ احکام» ، «تأدیب و اخلاق» ، «تعلیم» و «قیام به سیاست» مطرح می شود .

ولایت تشریعی که عبارت از جعل احکام است ، مخصوص ذات أقدس إله است ؛ یعنی این خداوند است که حلال و حرام اشیاء را تعیین می فرماید و توسط رسول اش آنها را به عموم مردم ابلاغ می کند . و هر چه که تا کنون توسط پیامبر اکرم صلبی الله عیه و آله و سلّم به مردم رسیده است ؛ تمامی آن احکامی بوده که خداوند متعال برای هدایت بندگان جعل کرده است و آن احکام به واسطه ی مرور ایام ، قابل زیاده و نقصان نخواهد بود . چون چنین است ، باب نبوّت إنبائی ، ارتباط با باطن عالم و جناب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم بسته شده است . نبوّت إنبائی ، ارتباط با باطن عالم و آگاهی از اخبار غیبی نظام هستی است که هر کسی به واسطه ی سعه ی وجودی خود می تواند از آن برخوردار باشد . لذا همه ی ائمه اطهار علیهم السلام ، نبیّ به نبوّت إنبائی بوده اند . اگر می گوییم ائمه ی اطهار علیهم السلام نبیّ نیستند مرادمان نبوّت تشریعی نه نبوّت إنبائی .

چه این که باب ولایت نیز گشوده است و هر کسی می تواند ولیّ الله بشود . حتی در باب عصمت نیز باز است و هر کسی می تواند با عزم و همّت خویش هم از گناهان ظاهری دوری گزیده و مرتبه ی ظاهر خویش را از آلودگی ها و پلیدی ها و گناهان مصون دارد و هم در مرتبه ی وهم و خیال ، از بازیگری ها و مداعبات وهمی و خیالی جلوگیری کند ، اگر چه مرتبه ی أتمّ عصمت را فقط ائمه اطهار و انبیاء علیهم السلام دارند .

شرح انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه/داود صمدی آملی/ص 31    

  • عیسی شیروانی