علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

میرزا مهدی اصفهانی روایاتی که در مذمّت قیاس وارد شده است و فقهای عظام بر اساس آنها استفاده از تمثیل منطقی (قیاس فقهی) را در استنباط احکام مردود می ‏شمارند، به قیاس مصطلح منطقی که رأس آنها استنتاج برهانی است، حمل می‏کند. وی در اصل اول از اصولی که در کتاب مصباح الهدی راجع به علم اصول بحث می‏کند عقل را در فهم حسن و قبح صائب می‏داند، اما استفاده از آن را در طلب معرفت و استنتاج مطالب جدید از مقدمات استدلالی (تألیف قیاس و استدلال) ناروا می‏شمارد:

علی أنّ طلب المعرفة و کشف الحقائق من الأقیسة، عین الضلال المبین لأنّه لیس إلاّ الاقتحام فی الظلمات و لهذا ورد الأحادیث بالتصریح بقبح القیاس و بالتوعید علی من وضع دینه علی القیاس أو عمل به فی الدین.[ همان، ص6]

کاملاً صحیح است که روایات زیادی در مذمت قیاس وارد شده؛ اما آنها ناظر به قیاسی است که عامه و فقهای اهل‏ سنت در فقه و استنتاج فروع شریعت به کار می‏گیرند؛ نه قیاس منطقی که اساس هر سخن گفتن منطقی و استدلالی را تشکیل می‏دهد. جالب است که از نظر ایشان اقامه برهان بر وجود خدا و تلاش برای اثبات استدلالی و عقلی پایه‏ های دین، مخالف با شریعت و ابطال امر دین است: «فانّ وضع الدین علی المقاییس و إثبات ربّ العزّة بها إبطال لکلّ ما جاء به النبیّ».[ مصباح الهدی، ص6]

استدلال ایشان بر مردود بودن برهان که متقن‏ ترین و محکم‏ترین انواع أقیسه و استدلالهاست، مبتنی بر بطلان علیت است؛ یعنی ایشان چون رابطه علیت را مردود می‏دانند به صحت و اعتبار قیاس برهانی تن در نمی‏دهند و از نظر وی بهترین نوع قیاس که همان برهان باشد قبیح‏ ترین نوع استدلال و قیاس است:

لأنّ أکبر المقاییس و أحسنها قیاس البرهان و هو مؤسسة علی العلّیة و المعلولیة و هی مؤسسة علی قیاس الواجب بالممکن و النور بالظلمة و العلّیة من أصلها باطلة فأحسن الأقیسة أقبحها.[ همان]

کسی که واقعاً علیت را قبول نداشته باشد و استدلال منطقی را عین ضلالت بداند و اساساً استدلال را مفید علم نداند[همان، ص11] چگونه می‏شود با او بحث کرد؟ آیا چنین فردی می‏تواند با خودش بنشیند و فکر کند و آرا و افکار دیگران را نقادی و جرح و تعدیل کند؟ کسی که منطق استدلالی را طرد کند و علیت را منکر شود و رابطه علّی و ضروری میان مقدمات و نتیجه را نپذیرد در واقع با تفکر خود مشکل جدی دارد، زیرا نمی‏تواند فکر کند، چون فکر کردن آن است که مقدماتی ترتیب داده شود و از آنها نتیجه‏ای گرفته شود. اگر ربط ضروری و علّیت میان مقدمات و نتایج نباشد، از هر مقدمه‏ای هر نتیجه‏ای را می‏توان انتظار داشت، زیرا شانس و تصادف حاکم است؛ نه ربط علّی و ضروری.

اگر قیاس برهانی قبیح ‏ترین شکل استدلال باشد، چگونه ایشان آرا و اقوال فاسد و مغالطی و باطل دیگران را طرد و انکار می‏کنند؟ آیا جز از طریق استدلال و نشان دادن فقدان پایه منطقی برای آنها؟ اساساً بیان سابق الذکر ایشان در طرد و انکار تمسک به أقیسه، خود یک استدلال و قیاس منطقی است، زیرا از عدم صحت رابطه علیت و ناروایی قیاس واجب به ممکن به لزوم وانهادن برهان عقلی و ترک استدلالِ قیاس، استدلال کرده است؛ یعنی استدلالی منطقی کرده که نباید استدلال منطقی کرد!

از تنزّل دادن برهان عقلی به حدّ تمثیل منطقی و قیاس فقهی که بگذریم، صدر و ساقه مکتوب ایشان بر پایه مادیت روح بنا شده است. وی تأکید می‏کند که در علوم الهیّه برخلاف نظر حکما ارواح مطلقاً غیرمجرّد بوده و أظلّه و اشباح‏اند و علم و قدرت عین ذات آنها نیست.[ ابواب الهدی، ص35] در جای دیگر می‏گوید نفس، زمانی و متمکن در مکان است.[ همان، ص9] غافل از اینکه اگر روح مادی و متزمّن و متمکّن باشد چگونه می‏تواند به علم شهودی به قول خودشان خدا را ادراک کند. مادی بودن روح؛ یعنی جای خاصی دارد و به زمان و مکان خاص محدود است و معرفت به الله؛ یعنی یک چیزی که وارد در این مکان و زمان می‏شود؛ مانند چیزی که در یک سلول وارد شود، چون روح مثل یک شی‏ء مادی دارای مکان و مستقر در جایگاه زمانی و مکانی تصور شده است. چگونه می‏توان پذیرفت که شهود خداوند و معرفت به او که نه متزمّن است و نه متمکّن از سنخ چیزی باشد که به یک مکان و ازمان معین تعلق بگیرد؟

                                                 منبع :[منزلت عقل در هندسه معرفت دینی -  صفحه 186]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی