علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایده آلیست» ثبت شده است

۰۶
دی

ایده آلیست حقیقى یکى از دو کس خواهد بود:

(1). کسى که برخى از علوم و افکار نظرى به وى مشتبه شود و در عین حال که یک سلسله علوم و افکار عملى و نظرى که براى زندگى روزانه لازم مى‏ باشد در ذهنش محفوظ و منشأ اثر هستند، به واسطه اختلافات و تناقضات که در افکار و انظار دانشمندان دیده و یا خطاهایى که از حواس خود مشاهده کرده، معلومات محفوظه خود را به حساب نیاورده و از واقع‏بینى آنها غفلت ورزیده و فقط به اشتباهات و تناقضات مزبور چسبیده و مى‏ گوید علوم و ادراکات ما از خارج کشف نمى‏ کنند یعنى به چیزى علم نداریم.

(2). کسى که بدون پیش آمدن آفتهاى ذهنى، براى پاره‏اى از مقاصد فاسده و آزادى جستن از مقررات و اصول مسلّمه اجتماعى، این مسلک را پیش گرفته است و در همه چیز تردید و حتى در تردید نیز تردید مى‏ کند، در برابر هر حقیقت روشن و آشکارى مکابره مى‏ نماید. و از این تقسیم، روشن است که راه گفتگو با این دو دسته مختلف بوده و هر دسته طریق راهنمایى جداگانه دارد. اگر با ایده آلیست «مشتبه» مواجه شدیم باید با رویّه معتدلى در وى انصاف را به جنب و جوش آورده بگوییم مراد از «واقع بینى» این معنى نیست که ما هیچ خطا نمى‏کنیم، ولى اگر هم هیچ راه به «واقع» نداشته باشیم کارى از پیش نمى‏ رود، و سپس یک سلسله علوم و ادراکات محفوظه خودش را به خودش ارائه داده و مقدارى هم از اندیشه‏هاى غیر منظم (اندیشه‏ هایى که به دلخواه خود همه وقت مى‏ تواند بکند) به پیش آورده و تفاوت این دو دسته از اندیشه‏ ها را عیناً به وى نشان داده تا متذکر شود که از ته دل به «واقع» معتقد بوده است. در این صورت وى خواهد دید که:

(1). گاهى گرسنه مى‏شود و به دنبال آن غذا مى ‏خورد.

(2). گاهى تصور غذا خوردن مى ‏کند و ملزم به غذا خوردن نیست.

(3). گاهى راستى گرسنه مى‏ شود و اندیشه غذا خوردن اقناعش نمى‏ کند و در این سه فرض، اندیشه‏ ها و افکار وى یکسان نیستند بلکه برخى از آنها با واقع تماس دارد و برخى دیگر اندیشه بى ‏پایه‏ اى بیش نیست و به همین ترتیب خواهد دید که پیوسته در امتداد جاده زندگى در پیش پاى خود یک رشته افکار منظم (قهرى) و یک رشته افکار غیر منظم (دل بخواه) دارد و اندیشه‏ هاى منظم وى با واقع تماس دارند. ولى اگر با ایده آلیست «مکابر» روبرو شویم باید از رویّه عقلائى خودمان استفاده کرده و با وى مانند یک آفت بى ‏جان رفتار کنیم زیرا کسى که علم ندارد جماد است. آتش که مى‏ سوزاند باید خاموش کرد و آب را که غرق مى‏ نماید باید خشک و نابود نمود و سنگى که رهگذر را گرفته باشد باید خرد کرده کنار ریخت و همچنین جانوران کشنده را باید کشت و حشرات موذیه را باید راند زیرا کارى که با طبع خود مى ‏کنند ناچار جایز مى‏ دانند و اگر چنانچه جایز است در مورد خودشان نیز جایز است.

مجموعه ی آثار/شهید مطهری/ج 6 ص 106


  • عیسی شیروانی