علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسفار أربعه ی عقلیه» ثبت شده است

۲۶
تیر

اسفار أربعه ی عقلیه


در جاى خود در مورد اسفار اربعه گفته شده است که سفر اول سفر من الخلق الى الحق است یعنى سفر از عالم ماده و خلق به سوى حق تعالى شانه است چون در این سفر سالک حکم مى کند که همه موجودات باید به اصل شان که وجودشان را اعطاء فرمود برگردند، لذا سالک الى الله در این سفر حقانى مى شود و صبغه و رنگ الهى مى گیرد، لاجر سفرهاى بعدى را با بینش حق بینى طى مى کند و پایان این سفر از کثرت محضه مى رهد و به وحدت مى رسد و همه کثرات را منتسب به حق مى بیند و مى بیند که همه به سوى او که کمال مطلق است در حرکتند. قبل از این بالحق نبود وقتى وجودش حقانى شد و از خلق به حق رسید حقانى گشت .
جایگاه ولایت از پایان سفر اول شروع مى شود و به جناب علامه قیصرى نیز در فصل 12 مقدمات شرح فصوص فرمود:
فاول الولایه انتهاء السفر الاول الذى هو السفر من الخلق الى الحق بازاله التعشق عن المظاهر و الاغیار و الخلاص من القیود و الاستار و العبور من المنازل و المقامات و الحصول با على المراتب و الدرجات و بمجرد حصول العلم الیقینى للشخص لا یلحق باهل هذا المقام و انما یتجلى الحق لمن انمحى رسمه و زوال عنه اسمه
پس پایان سفر اول ابتداى مقام ولایت است زیرا که سالک علاقه به مظاهر و اغیار را زائل نمود و از قیود و پرده ها رهایى یافت و از منزلها و مقاماتى عبور نموده و به اعلى مراتب و درجات رسیده است در آن صورت حق براى او که اسم و رسم را از خودش زدود متجلى مى شود. و همین بود معناى ولایت که قیام عبد به حق است .
در سفر دوم در اسماى حسناى الهى سیر مى کند و به اسماء الله متلبس ‍ مى گردد و آنگاه به مقام تعلیم اسماء مى رسد که (و علم آدم الاسماء کلها) و سپس در سفر سوم تعلق تکمیلى به خلق پیدا مى کند که در سفر سوم کاملا به مقام ولایت واصل مى شود که به رسالت و نبوت مبعوث مى شود که کامل مکمل مى گردد و همه استعدادهاى نهفته در موجودات را شکوفا مى نماید و آنان را به سوى کمال لائق وجودشان سوق مى دهد.
بنابر ممشاى اهل شهود در اسفار اربعه پایان سفر اول ابتداى ولایت آغار مى شود و مقام فناى عبد تحقق مى یابد و وجود او حقانى مى گردد و محو بر او عارض مى شود که چه بسا از او شطح صادر مى شود.
در سفر دوم بالحق است زیرا ولى مقرب شده است و در این سفر به شهود همه کمالات راه مى یابد و ولایت او تام مى گردد و در سفر سوم صحو تام بعد از محو شامل او مى شود و به بقاء الله باقى مى ماند و در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر مى کند و همه این عوالم را به اعیان و لوازمشان مشاهده مى کند و برایش از نبوت انبایى نصیبى عائد مى شود و از معارف الهى خبر مى دهد ولى به نبوت تشریعى راه نمى یابد. در این موطن احکام و شرایع را از نبى مطلق مى گیرد.
و در سفر چهارم به نبوت تشریعى دست مى یابد و به رسالت مبعوث مى شود. لذا شاید کسى تا به سفر سوم برسد و از ولایت و نبوت انبایى مترتب بر ولایت برخوردار شود ولى نبى به نبوت تشریعى نشود و شاید هم به نبوت تشریعى برسد مثل انبیاى عظام اولواالعزم که نبى تشریع حق تعالى اند.
از بیان بالا فرق بین ولى و نبى به نبوت انبایى نیز معلوم گردید که همان فرق بین ولى و نبى به نبوت تشریعى است که هر نبى انبایى ولى هست ولى هر ولى انبایى نیست . البته در نبوت انبایى همت بر رسیدن به سر ولایت است که در شرح بین بیست و نهم همین باب در مورد نبوت تشریعى و نبوت انبایى بحث شد.

شرح دفتر دل /استاد صمدی آملی/انتشارات نبوغ/1389/ ج 1/ص 498

 


 

  • عیسی شیروانی