گفته شد که شاگردان افلاطون حکمت و نور علم را از متن لوح نفس ناطقه جناب افلاطون می گرفتند :«من غیر توسط العبارات و یتخلّل الإشارات» . حضرت استاد علامه –روحی فداه- وقتی به این قسمت از بحث اسفار رسیدند ، می فرمودند : آنها دائماً در مقام سکوت تام بودند و از سکوت می گرفتند . حتی خداوند هم به حضرت مریم سلام الله علیها فرمودند :«تو هم اگر می خواهی بگیری ، برو سکوت کن.»
البته اشتباه نکنید ! این الآن برای من و شما نیست . الآن باید روش مشائی گری را در پیش بگیریم ؛ باید شبانه روز بخوانیم و بشنویم و بنویسیم ، تا کم کم برایمان جرقه هایی پیش آید . خلط مبحث نشود .
وقتی کتاب «شرح اصول کافی» جناب صدرالمتألهین یا تفاسیر قرآن ایشان را –که حدود هفت جلد آن چاپ شده است- باز می کنید ، پشت سر هم می فرماید : «مکاشفةٌ» . معلوم می شود پی در پی مکاشفاتی پیش آمده است . تمام این موارد بعد از آن بود که سالها درس خواندند و سنگسار شدند و به غربت رفتند ، و در همان غربت چند شاگرد خصوصی تربیت کردند . شاید اگر ملاصدرا سنگسار نمی شد و به کهک قم- که در سی کیلومتری قم است- پناهنده نمی شد اکنون ما اسفار و شرح اصول کافی و کتابهای شریف ایشان را نداشتیم .
«ملا محسن فیض کاشانی» صاحب یک دوره ی تفسیر قرآن به نام «تفسیر صافی» یکی از شاگردان ایشان در همان کهک قم است . اینها محصول آن گوشه گیری در کهک قم بود که هنوز منزل و محل زندگی ایشان در آن سرداب باقی و برقرار است . شما را به خدا ، قم که می روید به کهک هم بروید و ببینید آنجا چه خبر بوده است !
اینها از اولیاء الله بودند . به تعبیر علامه شعرانی(ره) وجود مرحوم صدرالمتألهین در چهارصد سال قبل ، در زمان انیشتین و دکارت و دانشمندان دیگری که فلسفه ی غرب را آوردند که داشتند مردم را به سوی بعضی از چیزها می بردند ، به منزله ی لطفی از جانب خداوند بود . ایشان از جناب صدرالمتألهین تعبیر به «لطف» می کردند ، زیرا برکات فراوانی از همین فرد برای دیگران نازل شد ؛ لذا درباره ی چنین افرادی هم می توان گفت (هو الذّی بعث فی الأمیین صدرالمتألهین یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة) منتهی فرق بین بعثت صدرالمتألهین با بعثت پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم همان فرق بین خود پیغمبر اکرم با صدرالمتألهین است ؛ لذا در مورد این بزرگواران تعبیر به «لطف» می کنند ، نه «بعثت» و هو الطیف الخبیر .
ما ابتدا درس بخوانیم و اشارات بگیریم و بالا برویم تا بعد از چند سال اهل سکوت شویم و از طریق سکوت بالا برویم .
شرح دروس معرفت نفس ج1 ص 86