معلوم بالذات و معلوم بالعرض و نتیجه ی حاصله از آن
برای توضیح بیشتر معنای معقول بالذات و معقول بالعرض گوییم : وقتی که نفس با آلات و ادواتی که داراست با اشیاء بیرون از خود ارتباط برقرار کرد ، به وزان اشایی که در بیرون از او متحقق اند صورتی را در خود انشاء می کند ، صورتی که از حیث ماهیّت با حقائق خارجیه یکی است اما از حیث وجود و هستی ؛ مغایر و مخالف با آنهاست چرا که آنها در مقام خارج صاحب وجود عینی خارجیه اند و مخالف با آنهاست چرا که آنها در مقام خارج صاحب وجود عینی خارجیه اند و در مقام ذهن صاحب وجود ذهنی و نفسی . در حقیقت اشیای خارجیه به واسطه ی همین صورت ، مُنشأ نفس هستند که معلوم نفس می گردند و انسان به واسطه ی آنها به خارج از خود آگاهی می یابد . و لذا اگر این صورت علمیه نمی بود اشیای خارجی هرگز در عالم نفس حاضر نشده و معلوم نفس نگردیده و اتصال و ارتباطی با انسان پیدا نمی کردند . این صور علمیه خود نفس عاقله ، مجرد و غیر محسوس بوده و قائم به مادّه و جسم نمی باشند و وجودی غیر وجود ارتباطی و اتصالی به جوهر نفس نیز ندارند و وجود واقعی آنها همان وجود نفس است و هرگز اتحاد و اندکاک آنها با نفس زائل نخواهد شد . از چنین صورتی که نفس از اشیای خارجیه در خود انشاء می نماید و و مَنشأ انکشاف معلولیّت وجودات خارجی برای انسان می گردد تعبیر به معلوم بالذات می کنند ،چرا که آنچه بالذات باعث علم آگاهی انسان می شود همین صور هستند و در مقابل از اشیای خارجی که به واسطه ی این صورعلمیه معلوم انسان می گردند تعبیر به معلوم بالعرض می کنند . بر این اساس مُنشأت نفس که صور علمیه ی أشیاء در صقع ذات نفس اند عین نفس می شوند و آن که فرموده اند «عالم و عامل را اتحاد وجودی بدان هست» مراد همین اتحاد وجودی نفس با صور علمیه ی منشأ در ذات خویشتن است که به مثابه ی اشیای خارجیه می باشد ، نه اینکه نفس با سنگ و درخت و حیوان و ماه و خورشید خارجی اتحاد یافته و با آنها یکی شود .
از همین نکته باید بسیاری از مجهولات در باب قیامت و پاداش و عذاب جهنّم و فشار قبر و برزخ و رؤیت فرشتگان و خواب دیدن را حل کرد . اگر می گویند نماز در قیامت آتش جهنّم را خاموش می کند مراد از آن نماز این صورت ظاهری نماز نیست که همپای با زمان متصرّم و گذراست ، زیرا عَرَض هرگز نمی تواند در حقیقت جوهر تأثیر نماید تا چه رسد به اینکه بخواهد هویّت جوهر را به کلی تغییر دهد ، آن نمازی را که فرو نشاننده ی آتش جهنّم خوانده اند همان صورت علمیه و ملکه ای است که در صقع ذات نفس انشاء شده و نفس با آن ملکت و اقتدار یافته است و این نماز ظاهری به عنوان مظهر و آیتی برای آن نماز حقیقی عینیّت یافته ی با نفس است . نه تنها نماز بلکه تمامی اعمالی که نفس با آنها در روز قیامن محشور می شود غیر از این اعمال ظاهری ما هستند که در نشئه ی طبیعت به واسطه ی مادّه بدن ظهور می یابند و دمی عارضند و دیگر دم زائل ، بلکه مراد ، ملکه ای است که نفس به واسطه ی همین اعمال ظاهری از خود ایجا نموده است به تعبیر شریف جناب مولوی :
روزها گر رفت رو باک نیست تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
یعنی اگر این عوارض که از ناحیه ی جسم و بدن بدان ها رسیده ای با گذشت زمان از تو زائل شد و اکنون از آنها فارغ و جدا شده ای ، غمی نیست بلکه عمده آن جوهر پاکی است که از تکرار آن اعمال عرضی نیک در متن ذات نفس تو ایجاد شده است و همیشه با تو بوده و هرگز از تو جدا نمی شود .
شرح رساله ی رابطه علم و دین ص 326