وحدت با وجود مساوق است .(2)
وحدت، از جمله امورى است که مساوق با وجود مىباشد. مساوق به معناى هم سیاق و همراه است و در جایى به کار مىرود که دو مفهوم، هم ازجهت مصداق برابر باشند و هم حیثیت صدقشان یکى باشد. از این روى، «مساوق» اخص از «مساوى» است. دو مفهوم ممکن است مساوى باشند، یعنى همه مصادیقشان مشترک باشد، اما مساوق نباشند، یعنى جهت و حیثیت صدقشان یکى نباشد؛ مثلًا مفهوم گرم کننده و مفهوم روشن کننده، هر دو بر آتش اطلاق مىشود، اما به دواعتبار و به دو لحاظ مختلف. آتش از آن جهت که گرم کننده است، روشن کننده نیست و از آن جهت که روشن کننده است، گرم کننده نیست. و یا انسان از آن جهت که رونده است، ضاحک نیست و از آن جهت که ضاحک است، رونده نیست؛ اگر چه هم رونده است و هم ضاحک. در عین حال که دو مفهوم مختلف بوده و یکى حاکى ازاصل تحقق شىء و دیگرى بیانگر عدم انقسام آن است، اما این دومفهوم نه تنها مساوىاند، یعنى مصادیقشان یکى است، بلکه مساوقاند، یعنى حیثیت صدقشان نیز یکى مىباشد. وحدت، از این جهت مانند شیئیت و تشخص است. چنان که پیش از این گفتیم، وجود از آن جهت که وجود است، همان شیئیت و تشخص است؛ همچنین شیئیت و تشخص از آن جهت که شیئیت و تشخصاند، وجوداند. یعنى اصل تحقق و واقعیت شىء مصداق بالذات همه این مفاهیم است. در اینجا نیز، تحقق و واقعیت شىء، مصحح وحدت آن و واحد بودن آن است. شىء از همان جهت که هست و تحقق دارد، واحد و یکى است.
واقعیت داشتن بدون وحدت امکان ندارد. حتى در آنجا که کثرتى هست، شىء کثیر، از آن جهت که واقعیت دارد، یک واحد کثرت است. پنج کتاب، از آن جهت که وجود و تحقق دارد، یک واحد پنج کتاب است.[1] یعنى کثرتى که در خارج تحقق دارد، از آن جهت که موجود است، یک کثرت است وواحد مىباشد. شاهد این مدعا آن است که عدد بر آن کثرت عارض مىشود و گفته مىشود: یک کثرت، دو کثرت و سه کثرت؛ یک دَه، دو دَه و سه دَه و به همین ترتیب، در حالى که عدد از «واحدها» تشکیل مىشود؛ در نتیجه عروض عدد بر چند کثرت، نشانه اعتبار وحدت در هر یک از آن کثرتهاست. یعنى وقتى مىتوانیم بگوییم «سه تا ده تا» که هر مجموعه دهتایى را یک واحد اعتبار کرده باشیم.
ترجمه و شرح بدایة الحکمة/علی شیروانی/بوستان کتاب قم/1380 /ج2/ص 373
[1] ( 1). البته در این موارد وجود مجموع بما هو مجموع، یک وجود اعتبارى است و وجود حقیقى از آنِ همانواحدهاست؛ لذا وحدت مجموع نیز یک وحدت اعتبارى مىباشد؛ از این روست که گفتهاند: نحوه وحدت و شدت و ضعف آن، متناسب با نحوه وجود و مرتبه آن مىباشد