ایده آلیست حقیقى یکى از دو کس خواهد بود:
(1). کسى که برخى از علوم و افکار نظرى به وى مشتبه شود و در عین حال که یک سلسله علوم و افکار عملى و نظرى که براى زندگى روزانه لازم مى باشد در ذهنش محفوظ و منشأ اثر هستند، به واسطه اختلافات و تناقضات که در افکار و انظار دانشمندان دیده و یا خطاهایى که از حواس خود مشاهده کرده، معلومات محفوظه خود را به حساب نیاورده و از واقعبینى آنها غفلت ورزیده و فقط به اشتباهات و تناقضات مزبور چسبیده و مى گوید علوم و ادراکات ما از خارج کشف نمى کنند یعنى به چیزى علم نداریم.
(2). کسى که بدون پیش آمدن آفتهاى ذهنى، براى پارهاى از مقاصد فاسده و آزادى جستن از مقررات و اصول مسلّمه اجتماعى، این مسلک را پیش گرفته است و در همه چیز تردید و حتى در تردید نیز تردید مى کند، در برابر هر حقیقت روشن و آشکارى مکابره مى نماید. و از این تقسیم، روشن است که راه گفتگو با این دو دسته مختلف بوده و هر دسته طریق راهنمایى جداگانه دارد. اگر با ایده آلیست «مشتبه» مواجه شدیم باید با رویّه معتدلى در وى انصاف را به جنب و جوش آورده بگوییم مراد از «واقع بینى» این معنى نیست که ما هیچ خطا نمىکنیم، ولى اگر هم هیچ راه به «واقع» نداشته باشیم کارى از پیش نمى رود، و سپس یک سلسله علوم و ادراکات محفوظه خودش را به خودش ارائه داده و مقدارى هم از اندیشههاى غیر منظم (اندیشه هایى که به دلخواه خود همه وقت مى تواند بکند) به پیش آورده و تفاوت این دو دسته از اندیشه ها را عیناً به وى نشان داده تا متذکر شود که از ته دل به «واقع» معتقد بوده است. در این صورت وى خواهد دید که:
(1). گاهى گرسنه مىشود و به دنبال آن غذا مى خورد.
(2). گاهى تصور غذا خوردن مى کند و ملزم به غذا خوردن نیست.
(3). گاهى راستى گرسنه مى شود و اندیشه غذا خوردن اقناعش نمى کند و در این سه فرض، اندیشه ها و افکار وى یکسان نیستند بلکه برخى از آنها با واقع تماس دارد و برخى دیگر اندیشه بى پایه اى بیش نیست و به همین ترتیب خواهد دید که پیوسته در امتداد جاده زندگى در پیش پاى خود یک رشته افکار منظم (قهرى) و یک رشته افکار غیر منظم (دل بخواه) دارد و اندیشه هاى منظم وى با واقع تماس دارند. ولى اگر با ایده آلیست «مکابر» روبرو شویم باید از رویّه عقلائى خودمان استفاده کرده و با وى مانند یک آفت بى جان رفتار کنیم زیرا کسى که علم ندارد جماد است. آتش که مى سوزاند باید خاموش کرد و آب را که غرق مى نماید باید خشک و نابود نمود و سنگى که رهگذر را گرفته باشد باید خرد کرده کنار ریخت و همچنین جانوران کشنده را باید کشت و حشرات موذیه را باید راند زیرا کارى که با طبع خود مى کنند ناچار جایز مى دانند و اگر چنانچه جایز است در مورد خودشان نیز جایز است.
مجموعه ی آثار/شهید مطهری/ج 6 ص 106