اگر می بینید وعظ و موعظه و انذار و تنذیر ما برای هدایت و ارشاد افراد جامعه ، از تأثیر کمی برخوردار است ، یکی از دلایل اش همین است که ما معمولاً همه ی حقایق را در این قالب به دیگران عرضه می کنیم و جز از تفسیر آفاقی قرآن کریم بهره ای نداریم ، خصوصاً وقتی رحمت واسعه و بخشش بی منتهای خداوند را هم در مقام بیان به این امور ضمیمه کنیم و دائماً به ایشان امید دهیم که به مراتب ، افراد کمتری را می توانیم به انجام اعمال صالحه و افعال عبادی در دنیا ، دلگرم کرده یا ایشان را از انجام معاصی و خطایا انذار دهیم ؛ چرا که عموم مردم أولاً نقد امروز را به از نسیه ی فردا می دانند . ثانیاً لطف و عطایای کریمانه ی بی حدّ و حصر خداوند را در روز قیامت موجب بخشش گناهان شان می بینند . این هر دو أمر موجب عدم توجه یا کم توجهّی و کم اعتنائی مردم به حدود شرعی ، اعم از موجبات ، محرّمات ، مکروهات و مستحبّات می شود ، و تصدیق می فرمایید که همه ی اینها از اسباب و علل گوناگونی سر چشمه می گیرد که یکی از مهمترین آنها ، عدم بیان تفاسیر أنفسی قرآن کریم است .
عموم مردم برای الزام مشی در صراط مستقیم و عدم انحراف و انحطاط از آن ، نیازمند به ادراک و فهم تفاسیر أنفسی قرآن کریم هستند . باید به ایشان القا نمود که بهشت و جهنّم در همین جاست و خود ما بهشت و جهنّم خودمانیم ، و همین الان هر کدام در بهشت و جهنّم خودمان مستقریّم ، ولو اینکه به ظاهر ، همه از یک صورت انسانی برخورداریم .
گر به ظاهر آدمی انسان بودی احمد و بوجهل پس یکسان بودی
«الهی! تل به حال می گفتم گذشته ها گذشته ، اکنون می بینم که گذشته هایم نگذشته ، بلکه همه در مند جمع است . آه آه از یوم جمع !»
شرح انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه/انتشارات روح و ریحان/چاپ 1389/داود صمدی آملی/ ص 22