نفض و رفض عارف
حرکت عارف که از خلق به جانب حق است با جدایی و افتراق او از مشتهیّات عالم کثرات آغاز می شود و با زدودن غبار تعلّقات مادّی ادامه می یابد . در حقیقت عارف در اولین گام بین ذات خود و جمیع آنچه او را از ذکر حق بازداشته و مشغول می کند ، افتراق و جدایی می افکند و در ادامه آثار شواغل مادّی را که همان میل و التفات به عالم ماده است از خود نفض می کند .
نفض قالیچه ، تکان دادن قالیچه است برای پاکی و دور کردن آن از گرد و خاک . بر خلاف رفض قالیچه که جارو کردن قالیچه است . جارو کردن قالیچه هرگز گرد و خاکی را که در متن تار و پود قالی نهفته است بیرون نمی کشد ؛ اما نفض و تکاندن آن ، تمامی ذرّات صغیر غبار را از لا به لای قالی بیرون می کشد ؛ رفض و جارو کردن قالی قبل از تکاندن ، آن قالیچه را از گرد و غبار و خاک هایی که در آن نهفته است پاک نمی کند . نیکو آن است که قبل از جارو کردن و رفض قالی ، آن را نفض کرد و بعد از آن با رفض و جارو کردن ، گرد و خاک بیرون آمده و ظاهر گشته را از سطح آن زدود .
عارف نیز این چنین است . باید ابتدا با ارده ی قوی و همّتی بالا ، خود را تعلّقات و مشتهیّات عالم ماده نفض کند و جزم اش را برای سیر در دیار مرسلات و ملکوت عالم عزم کند و پس از آن با رفض ذات خویشتن ، گرد و غباری را که با سیر در طریق خودسازی و خودشناسی ظاهر گشته است ، جارو کند و به کلّی خود را از هوا و هوس جلب انظار عامّه دور کند .
شرح رساله ی انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه/داود صمدی آملی/ص 99