برهان اول بر وحدت وجود
برهان اول بر وحدت وجود
اوّلین برهان، استدلال از راه مبدأ قابلی است به این صورت: الوجود من حیث هو وجود لا یقبل العدم وکلّ ما لایقبل العدم، أی یمتنع علیه العدم فهو واجب، فالوجود من حیث هو وجود، واجب.
تقریر مطلب این است که اگر وجود من حیث هو وجود بخواهد معدوم شود باید قابل عدم باشد و چون عدمپذیری برای وجود، بالذات ممتنع است، لذا وجود برای وجود، بالذات ضروری است، بنابراین وجود به ضرورت ازلی واجب است.
توضیح آنکه اگر وجود من حیث هو وجود قابل عدم باشد، این قبول یا به نحو اجتماع است یا به نحو انقلاب و این هر دو محال است، زیرا اگر وجود قابل عدم به معنای اجتماع با او و اتصاف به او باشد جمع بین نقیضین خواهد شد و این ذاتاً مستحیل است؛ امّا اگر قبول به معنای انقلاب وجود به عدم باشد، چون در انقلاب مبدأ مشترک لازم است و در تبدل وجود به عدم اصل جامع و مشترکی نیست، لازم میآید که وجود رأساً از بین رفته و معدوم شود و این نیز انقلاب نخواهد بود. با این توضیح صغرای استدلال اوّل مبیّن میشود و کبرای استدلال بَیّن و مورد اتفاق است. بدین ترتیب برهان اوّل که برهان لمّی از طریق مبدأ و علت قابلی است، تمام میشود.
اگر وجوب وجود من حیث هو وجود ثابت شد، از برهان وحدت واجب برای اثبات وحدت وجود به آسانی استفاده شده و ثابت میشود که الوجود من حیث هو وجود واحد لا شریک له.
برهان اوّل همان گونه که درباره وجود جریان دارد، در مورد عدم نیز جاری است؛ به این صورت: «العدم من حیث هو عدم لایقبل الوجود وکلّ ما لایقبل الوجود لذاته فهو معدوم بالذات، فالعدم معدوم بالذات».
توضیح صغرا این است که اگر عدم من حیث هو عدم قابل وجود باشد این قبول یا به معنای اجتماع با وجود و اتصاف به آن است، یا به معنای انقلاب عدم به وجود است. در صورت اوّل لازمهاش آن است که عدم من حیث هو عدم قابل وجود باشد؛ یعنی جمع بین نقیضین بشود و این محال است و در صورت دوم لازمهاش انقلاب عدم به وجود است که مستحیل است، چون در انقلابْ جامع مشرک لازم است و جامع مشترکی میان وجود و عدم نیست.
عین نضّاخ /آیت الله جوادی آملی/انتشارات إسراء/1390/ج 3/ ص 295
- ۹۲/۱۰/۲۶