بی خبری عالمان علم فکری از احوال شاهدان
، و گاهی هم چه بسا از کوره در رفته و به مریض عتاب کند و فریاد بزند که چرا اینقدر ناله می کنی ؟ معلوم می شود پزشک درس شناخت این مریضی را خوانده که چقدر سخت است و باید چگونه معالجه شود ، اما چون خود ، این مرض را نچشیده و درد نکشیده بر سر مریض داد می زند که چرا ناله می کنی ؟ در حالی که اگر خود را در مرتبه مریض ببیند خواهد دید که این درد او را نیز به فزع در می آورد و هر چه می کند نمی تواند آرام بنشیند و آه و ناله نکند .
یکی دیگر از احکام معرفت شهودی سوز و گداز و ناله و آه و شیون و زاری است که صاحبان علم فکری از آن بی بهره اند و به آنان که از سوز و گداز ناله می کنند و از سر بی خبری اعتراض می نمایند . لذا خداوند نیمه شب را برای دردمندان قرار داده است و نیمه شب هنگام اشک و فریاد مریضان دل است و هر که در نیمه شب سوز و گریه ندارد همانند آن کسی است که احیاناً درس خوانده اما خود درد را دارا نیست .
غرض اینکه علم فکری مقدمه برای معرفت شهودی است و حتی بعضی بزرگان فرموده اند : صاحبان علوم فکری تا به علم شهودی نرسند هرگز هیچ حقیقتی را در نظام هستی شناسایی نکرده اند ، و این حرف جناب شیخ الرئیس ، معلم برهان ، مدرس فلسفه ، معلم عرفان و صاحب کتاب منطق است که به تعبیر استاد علامه (روحی فداه) او پدر جدّ منطق است و هنوز در کره زمین به در غرب و نه در شرق ، کتابی در حدّ و اندازه ی کتاب منطق شفای بوعلی نوشته نشده است .
ایشان در کتاب تعلیقات خود تصریح می کنند بر اینکه رسیدن به حقایق هیچ موجودی با علم فکری میّسر نیست ، و فقط علم شهودی می توان بدان راه یافت و همین مطلب را جناب صدرالمتألهین در اسفار در قالب این عبارت بیان نموده اند که : «لایمکن الوصول إلیها إلّا بمکاشفات باطنیّه و مشاهدات سرّیه» . به تعبیر دیگر ، علم به حقیقت هیچ موجودی از ناحیه ی علم فکری و درس خواندن متعارف شبانه روزی در مدارس حوزوی و دانشگاهی میّسر نیست ، بلکه فقط باید با علم شهودی به حقیقت اشیاء رسید .
شرح رساله رابطه ی علم با دین ص 52