حکایت ماهیان دریا و دریا (1)
... ماهیان دریا روزی اجتماع کردند در نزد بزرگشان و به او گفتند که : ای فلانی ما تصمیم داریم به دریایی که در آن هستیم که بدون او هم هیچ می شویم توجّه کنیم ، پس لازم است که شما جهت آن را به ما تعلیم دهی ، و راهی را معرفی کنی که بتوانیم به دریا توجه نمائیم و به حضرتش مشرف شویم ، چون که الآن مدت زیادی است که حرف از دریا می شنویم ولی جای و جهت او را نمی دانیم که او را زیارت کنیم .
بزرگ ماهیان به آنان فرمود : ای برادران و یاران من ، این فرمایش شما در شأن شما و امثال شما نیست زیرا که دریا بزرگتر از آن است که احدی به او برسد ، و این کار شما نیست و از مقام شما نیست که به دریا برسید پس ساکت شوید و بعد از این ، این حرف را دوباره مطرح نکنید ، بلکه همین مقدار که شما معتقد باشید که به وجود دریا موجود هستید و بدون او معدوم ، شما را کفایت می کند .
ماهیان به بزرگشان عرض کردند که این فرمایش شما به ما نفعی نمی دهد و نه منع شما هم ما را دفع می کند ، بلکه ما حتماً می خواهیم به دریا رو کنیم و شما هم باید ما را راهنمایی به شناخت او کنی و ما را به وجود دریا راهنما شوی .
پس وقتی بزرگ ماهیان صورت حال را اینچنین دید و منع کردن هم فایده نداشت شروع به بیان و روشنگری نمود و فرمود : «ای برادرانم آن دریایی که شما در طلب آن هستید و می خواهید به او توجّه کنید ، با خود شماست و شما هم با آن دریا هستید ، و آن دریا بر شما احاطه دارد و شما هم در تحت احاطه ی او هستید که به هر طرف رو می کنید همه اش دریاست ، و غیر از دریا چیزی پیش شما نیست ، پس دریا با شماست که از شما پنهان نیست و شما هم از او پنهان نیستید ، و او از خود شما هم به شما نزدیکتر است» ، وقتی ماهیان این سخن از بزرگشان بشنیدند ، همه شان برخاستند و قصد جان او نمودند تا او را به قتل برسانند !، آن بزرگشان به آنان فرمود : چرا مرا می کشید و برای کدامین گناه استحقاق این کشته شدن را دارم ؟ آنان گفتند که چون تو می گویی که آن دریایی که ما در پی آنیم همینی هست که ما در او هستیم و حال اینکه ما در او هستیم او فقط آب است ، و آب کجا می تواند دریا باشد ، پس تو با این راهنمایی ات جز گمراهی ما در مسیر توحیدمان را نداشتی !
بزرگ آنان گفت : به خدا قسم اینجوری که تصور می کنید نیست ، و من جز حرف حقّ نگفتم و حرف ما همان واقع در نفس الأمر بود ، زیرا که دریا و آب در حقیقت یک چیزند و بین آن دو اصلاً مغایرت نیست که آب اسم برای دریا به حسب حقیقت و وجود است ، و دریا نیز اسم برای آب به حسب کمالات و خصوصیات و انبساط و انتشار بر همه ی مظاهر است . با این فرمایش بزرگ ماهیان ، بعضی از آنان دریاشناس شدند و ساکت گشتند ولی بعضی دیگر حرف او را انکار نمودند و بدان کفر ورزیدند و از بزرگشان رو گردان شدند که او را مورد طرد قرار دادند.
توحید اهل الله ص 75