اسما عینى تکوینى عوالم وجودى ، حقایق نوریه وجودیه اند که رسیدن بدانها نور و کمال است ، نه صرف آشنایى به مفاهیم الفاظ که اصوات و نقوش اند. تعلیم و تعلم الفاظ و تفهیم مفاهیم لغات موجب ارتقا وجودى انسان به درجات حقیقى نورى وجودى نمى شوند و انسان را به معارج خداى ذوالمعارج قریب نمى دهند و صرف تعلیم لغات موجب تفاخر آدم بر ملائکه نمى شوندو (علم آدم الاسما کلها ثم عرضهم على الملائکه فقال انبئونى باسما هولاء)(بقره/31) در ضمیر هم ، و اسم اشاره هولاء دقت باید کرد و درباره تعلیم به آدم و عرض به ملائکه و انبیا دقت بیشتر لازم است .
این اسما حقائق مخلوقات و مفاتیح غیب اند که انسان به اتصال و وصول بدانها اسم اعظم مى شود و صاحب مقام محمود مى گردد.
مقام محمود انسان که حامد آن دانشمندان و فرشتگان بلکه خداى سبحان است ، ادراک حقایق نوریه موجودات کماهى از راه نظر و برهان ، و کمال آن بنحو شهود و عیان است . )و من اللیل فتهجد به .. ) الایه.
پس مقام محمود مقام دارایى اسماء الله و رسیدن به حقایق اشیا است نه دانایى. آرى آن اسمى که موجب ارتقاء و اعتلاى گوهر انسان است که تا کم کم به جایى مى رسد که در ماده کائنات تصرف مى کند همان اسم عینى است که چون انسان به حسب وجود و عین ، به هر اسمى و از اسماء الهیه که کلمات کن او هستند متصف شود سلطان آن اسم و خواص عینى او در او ظاهر گردد که همان اسم مى شود و آنگاه دگران هم بکنند آنچه مسیحا مى کرد و به عبارت شیواتر و رساتر آنکه :ان المقام المحمود هو التشبه بالاله بقدر الطاقه البشریه و مفاده ان من تکون علومه حقیقه و صنائعه محکمه و اعماله صالحه و اخلاقه جمیله و آراوه صحیحه و فیضه على غیره متصلا یکون قربه الى الله و تشبهه به اکثر لان الله سبحانه کذلک
البته روشن است که خلوت و سکوت در شب را براى رسیدن به این مقام دخلى به سزا است که (من و اللیل فتهجد..) الایه که در ثلث آخر شب که هوا تصفیه شده و با روح بخارى مزاج انسان مسانخ است و بدن هم از خستگى بدر آمده است که انتقالات و تمثلات و مکاشفات زودتر و بهتر و قویتر روى مى آورند، و ابن فارض در تائیه نیکو گفته است :
اذا اسفرت فى یوم عید تزاحمت |
على حسنها ابصار کل قبیله |
|
فارواحهم تصبو لمعنى جمالها |
واحداقهم من حسنها فى حدیقه |
|
و عندى عیدى کل یوم ارى بها |
جمال محیاها بعین قریره |
|
و کل اللیالى لیله القدر ان دنت |
کما کان ایام اللقا یوم جمعه |
در ینبوع الحیاه حضرت استاد عارف ما آمده است :
و ما ذقت فى دهرى من انواع لذه |
فلا تعدل معشار اوقات خلوتى |
|
و فى لجه اللیل الذکا تلالات |
و قد جرت الانهار من قلب صخره |
|
و قد نور الروح انین لیالیا |
و قد طهر السر دموع کریمتى |
|
و فى الذکر انسى ثم فى الانس ذکره |
تسلسل ذاک الدور یومى ولیلتى |
|
فلا تترک الاسحار ان کنت ساهرا |
و لا تهمل الاذکار فى اى وقعه |
کسى که به مقام محمود راه یافت و حقایق کلمات نوریه عالم را ادارک نمود و به مقام شهود بار یافت مى بیند که همه اوست که اللهم ارنى الاشیا کما هى در این مشهد شریف فقر نورى موجودات ظهور مى کند و غناى محض وجود مساوق حق تجلى مى کند و همه کلمات نوریه پر از نور حق مى یابد که( قد ملا کل شى نوره ).
شرح دفتر دل/انتشارات نبوغ/چاپ 1389/داود صمدی آملی/ج1/ ص 288