معنای خاتمیّت ولایت
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر به راستی باب ولایت گشوده است و هر کسی را مجال رسیدن به این مقام علیاست ، پس معنای خاتمیّت ولایت که جناب رسول الله صلّی الله علیه و آله بدان مفتخرند به چه معنا می باشد ؟
در جواب این سوال باید بگوییم : آنچه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را به مرتبت خاتمیّت ولایت مطلقه ، مزیّن ساخته است مربوط به شرافت و مکانت نفس نفیس حضرت ختمی مرتبت است که مظهر أتّم الهی و قطب عالم امکان و اکمل نوع انسانی است ؛ به تعبیر دیگر ، اگر می گوییم مقام خاتمیّت ولایت مطلقه در میان أنبیاء ، اختصاص به جناب رسول اکرم صلّی الله علیه و آله دارد ، مراد آن نیست که بعد از آن حضرت ولیّ ای نیامد و یا نخواهد آمد ، بلکه مراد آن است که چون آن حضرت حقّ تعالی است ، حیطه ی مقام ولایت او نیز محیط و حاکم بر جمیع ولایت هاست ، آنچنان که فقط او به نحو أتمّ مفتخر به ندای «اُعطیت جوامع الکلم» (من لایحضره الفقیه ج1 ص 240) است ، و در میان کلمات وجودی عالم ، که مقتضای مقام صادر نخستین است ، بهره مند است و بعد از وی هر یک از اولیای محمّدیین ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین إلی المهدی الموعود المنتظر علیهم السلام ، به اعتباری صاحب ولایت مطلقه ی خالی از واسطه اند و مقام و مرتبه ی آنان ، مقام (أو أدنی) و مأخذ علم آنان بالوراثه مأخذ علم پیغمبر و مرتبه ی الوهیّت است ، و به لحاظی دارای ولایت خاصّه اند ؛ چون ولایت آنان به حسب سعه ی دایره ، مضاف به ولایت محمّدیّه صلّی الله علیه و آله است و «کانت ولایتهم علی قلب محمّد» . بر خلاف ولایت دیگر أنبیاء علیهم السلام که چون آنان بر خلاف پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و اولیای محمّدیین به مقام أحدیّت نایل نشده اند . لذا ولایت کمّل أنبیاء ولایت قمریّه و ولایت اولیاء و أئمه علیهم السلام ، ولایت شمسیّه است ، و به لحاظی ولایت أئمه چون تابع ولایت محمّدیه است ، ولایت قمریّه و ولایت کمّل از أنبیاء و أولیاء ، ولایت نجمیّه است ؛ زیرا کسب معرفت از مقام أحدیّت یا بلاواسطه و بالإستقلال است یا با واسطه و بالوراثه . بالاستقلال آن اختصاص به مقام ختم أنبیاء صلّی الله علیه و آله داشته و بالوراثه از مختصّات اولیای محمّدیین علیهم السلام است که آن حضرت فرمود : «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ، و إنّهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض»(مستدرک الوسائل ج7 ص254)
علاوه بر اینکه ، آنچه در کتب عرفانی پیرامون ختم ولایت و خاتم ولایت مطرح شده است ، به لحاظ این نشأة است که با ختم عالم عنصری ، ولایت ختم می شود ، نه اینکه ولایت را ختم بوده باشد . لذا اگر چه نبوّت و رسالت چون از صفات کونیه ای عبداند ، منقطع می شوند ، از انقطاع و زوال آن ها ، انقطاع و زوال ولایت لازم نمی آید . فتدّبر !
شرح رساله ی انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه /استاد صمدی آملی/انتشارات روح و ریحان/1389/ ص 117