همان طور که امروز روى کلمه «متافیزیک» بحثى در گرفته است که چرا این علم را «متافیزیک» مىنامند و ریشه آن را به شکلى پیدا کرده اند، در قدیم هم بین علما به صورت یک سؤال مطرح بوده است که چرا این علم حکمت الهى را [ما بعد الطبیعه] می گویند و حال آنکه این تعبیر درست نیست. آنها توجه نداشتند که این کلمه را به غلط به «ما بعد الطبیعه»- یعنى آن چیزهایى که به بعد از طبیعت مربوط است- ترجمه کرده اند و بدون توجّه به اینکه این غلط از مترجم است می دیدند که این تعبیر با آن تطبیق نمی کند، از دو جهت:
جهت اوّل اینکه آن مسائلى که ما «حکمت الهى» می نامیم اختصاص به ماوراء طبیعت ندارد، بیشتر مسائل عامّ است. اصلا فلسفه یعنى مسائل کلّى، علم کلّى، مسائلى که اختصاص به جایى ندارد؛ فرقش با سایر علوم این است که مسائل علوم مسائل اختصاصى است، مثلا گیاه شناسى فقط مسائل مربوط به گیاه را بررسى می کند ولى فلسفه مسائلش مسائل کلّى مربوط به هستى است، مسائلى که به هیچ جا اختصاص ندارد .
جهت دیگر- که بوعلى در شفا می گوید- این است که اگر قرار بود که این نام را بگذارند چرا بگویند «ما بعد الطبیعه»، باید بگویند «ما قبل الطبیعه»، زیرا ماوراء طبیعت تقدّم دارد بر طبیعت نه اینکه تأخّر داشته باشد از طبیعت.
ولى چون بحث لفظى بوده است بعدها به آن اهمیتى نداده اند.
مجموعه ی آثار شهید مطهری ج 9 ص 25