شریعت ، طریقت ، حقیقت
این احکام که به حسب تقسیم عقلی و شرعی به پنج قسم منحصر شد ، هم در کردار ظاهر صدق می کند و هم در اعمال باطنی .
آنچه را به کردار ظاهری مربوط می شود فقها – شکّر الله سعیهم- جمع آوری و علمی را به نام «فقه» تدوین کرده اند ، و بخش مربوط به اعمال باطنی و تحصیل معارف یقینی و به دست آوردن علوم کشفی الهی را علمای باطن متصدّی شده و به درجات آن صعود کرده اند و مقداری از آن ها را آشکار ساخته و مقداری را پنهان داشته اند .
و می توان گفت که این احکام پنج گانه در هر امری ، حتی در تجارت ، یا به دست آوردن چیزی و یا رها گشتن از چیزی دینی و دنیایی ، ظاهری و یا باطنی ، کوچک یا بزرگ جریان دارند .
پس مقصود شریعت ظاهری ، پاک سازی ظاهر از ناپاکی های جسمانی و واداشتن انسان به کارها و عباداتی است که اعضایش را به خضوع وا دارد ، او را به ترک لذّت ها ملزم گرداند و وادار به دادن صدقات به فقرا و مساکین کند ، و شمار اهل ایمان را بر اثر نکاح بیش ، و شمار کافران ، منافقان و مفسدان را با تشریع جهاد کم کند ، و حدود را جاری سازد ، و ظالمان و گناهکاران را با دیه ها و تعزیرها اصلاح کند تا نظام حفظ شود و مردمان چون چهارپایان ، یله و رها نباشند .
و مقصود شریعت عملی باطنی ، پاک سازی باطن است از زشتی ها و تاریکی های باطنی و تصفیه کردن آن از صفات حیوانی شهوی و غضبی ، همچون تحصیل خواسته های شهوانی و برتری جویی ها بر دیگران ، و همچون پاک سازی از وسوه های شیطانی ، چون مکر ، حقّه بازی و برنامه ریزی برای بدست آوردن چیزهای فانی .
و مقصود شریعت علمی باطنی ، پاک سازی جهت والای نفس و قوه ی عقلی از باورهای فاسد و نادانی است ، و خالی کردن آن از احکام دروغین وهمی و جلا دادن آن با عقیده های حق و یقین دایمی و ضروری . و با نصیحت گویی های خطابی برای کسانی که کمال علمی را دارا نیستند و حتی گاهی این چنین مطالب ، با مقدماتی مشهور و مورد قبول عامّه بدست می آیند .
نخست را «شریعت» نامند ، دوم را «طریقت» و سوم را « حقیقت» . و غرض اصلی از همه ، سوق دادن خلق است به جوار خدای متعال و قرار دادن آنان در شمار مقربان او .
و اشاره شد که هر پنج قسم از احکام ، در تمامی این سه بخش باشند . کیفیت جریان در دو قسم اول (شریعت و طریقت) آشکار است و در قسم وم (حقیقت) ، امر واجب ، عبارت از صناعت برهان ، و امر حرام ، عبارت از سفسطه خواهد بود . امر مستحب نیز به عنوان خطابه ، مکروه به عنوان شعر ، و مباح به عنوان جدل مطرح خواهد شد .
شرح رساله ی انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه /استاد صمدی آملی/انتشارات روح و ریحان/1389/ ص 67