علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنت ذات» ثبت شده است

۰۲
آذر

حضرت آقا در صفحه ی 284 دیوان در ادامه ی بحث چهارم «دفتر دل» می فرمایند :

چو جان انبیاء بی نقش و ساده است                   خدا در وی حقایق را نهاده است

در «مثنوی» خیلی سنگین حرف می زدند . در حدیث داریم که فرمودند : «أکثر أهل الجنة البُه» بیشتر اهل بهشت بُلَها هستند که ما در فارسی از بُلَها تعبیر به أبلهان می کنیم . اما چرا أکثر أهل بهشت أبلهان هستند ؟ مگر نه این است که بهشت مظهر تجلّی اسماء الله است ؟ چرا باید انسان های أبله آنجا باشند ؟ مگر نه اینکه در روایات ما آمده است ، بهشت تجلّیات معصومین ، به خصوص تجلیّات جناب سیدالشهداء است ؟ اینجا باید خیلی حرف پیاده شود .

جناب مولوی که در «مثنوی» خیلی سنگین و شریف حرفها را پیاده نموده ، در مثنوی ابلهان را معنی نموده و فرموده مراد از ابله نه آن شخص ساده ای است که هر چه دیگران بگویند گوش می کند . بلکه  مراد از این ابلهان ساذج ها و ساده های خاصّند . یعنی انسان هرچه را که بگوید نمی پذیرند . بلکه وقتی به نزد جناب خاتم الأنبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلّم می رسند ، جان خود را قربانی می کنند و می گویند هر چه تو بفرمایی من می گویم چشم . این افراد وقتی به نزد استاد راه می رسند عرض می کنند ما هیچ نخوانده ایم و هیچ نمی دانیم ، تو بفرما که ما چه کاره ایم . چنین ساده لوح هایی اهل بهشت اند . الف و لام در «الجنة» هم «ال» استغراق است ، و شامل تمامی انحاء جنّات می شود ، زیرا جنّت هم مراتب دارد . بالاترین مرتبه ی جنّت ، جنّت ذات است . آنها در این مراتب می فرمایند ما هیچ نمی دانیم و هیچ نمی فهمیم ؛ چرا که جانشان بی نقش است و خودشان را به حقیقت نظام هستی تحویل داده اند . متأسفانه ما بی نقش نیستیم و رنگ ها داریم و همین نقش و رنگهاست که به حضور و مراقبت مان بسیار ضربه می زند . انسان باید بی رنگ شود و تنها یک رنگ بگیرد که آن «صبغة الله» یعنی رنگ الهی است .

حضور و مراقبت/داود صمدی آملی/ص 86

 

 

  • عیسی شیروانی