پس شهوت در مریم سارى شد و جسم عیسى از آبى که از مریم محقق شد و از آب متوهمى که از جبرئیل در رطوبت آن نفخ سارى شد، خلق گردید، زیرا نفخ از جسم حیوانى رطب است چون که رکن آب در اوست.
چون مریم مىدانست که انسان از منى مرد و زن متولد مىشود توهم کرد که این آب متمثّل مانند آب مرد مولّد ولد است. پس وهم او تأثیر تامّ نمود و «العارف یخلق بهمته» در او صدق آمد. اگر گویى چون نافخ جبرئیل بود و ولد، سرّ أبیه است واجب این بود که عیسى به صورت روحانیین باشد. جواب اینکه آن آب محقق[1] از مادرش بود و او بشر بود که به حکم معتاد و متعارف، فرزند این نوع، انسانى متکوّن مىشود.
تمثل جبرئیل هنگام نفخ به صورت بشرى و صورتى که زن هنگام مواقعه تخیل مىکند تاثیرى عظیم در صورت ولد دارد حتى گفته شده زنى فرزندى زایید که صورتش صورت بشر بود و جسمش جسم مار. چون از وى علت را پرسیدند گفت: در حین مواقعه چشمم به مارى افتاد که آن اثر را بخشید.[2]
ممد الهمم در شرح فصوص الحکم/علامه حسن زاده آملی/انتشارات وزارت ارشاد/1378/ص 352
[1] ( 1) آب محقّق از مریم، آب متوهّم نیز از مریم ولى با تصوّر از جبرئیل.
[2] ( 2) حضرت شعیب( ع) به حضرت موسى( ع) فرمود: همه برههاى دو رنگ که از گوسفندان گله من متولد شود از آن تو باشد. جناب موسى( ع) موقع مواقعه گوسفندان پارچهاى که به نقوش سیاه و سفید منقوش بود نزد گوسفندان مىبرد. اکثر برهها به آن شکل در آمد که حضرت شعیب وعده کرده بود.« نفایس الفنون، کتاب تواریخ، داستان موسى.»