اسم در عرفان به چه معناست ؟
امّا تعیناتْ همان حقایق خارجیّه هستند که اگر تنها ملاحظه گردند «وصف» خوانده میشوند و اگر از جهت ظهور ذات در آنها و ارتباطی که آنها با ذات مطلق دارند در نظر گرفته شوند «اسم» نامیده میشوند.
در مقام حکایت از اسم و صفت الفاظی مانند علم و علیم یا قدرت و قدیر وضع میشوند. این الفاظ که اسامی اعتباری برای آن اسما و صفات حقیقی هستند به تبع مفاهیمی که دربردارند، اسم و صفت نامیده میشوند، لذا باید توجه داشت که منظور از اسم و صفت در عرفان نظری غیر از این الفاظ و اسمای اعتباری است. اسما در عرفان نظری همان حقایق خارجیهای هستند که مسمّای این الفاظاند.
پس این الفاظ، اسامی اعتباری برای آن اسمای حقیقی، یعنی اسم الإسماند. با این توضیح تمام حقایقی که با دید فلسفی و طبیعی، عقل و نفس، فلک یا ملک نامیده میشوند، در عرفان نظری از آن جهت که مظهر هویت مطلقه بوده و او را نشان میدهند، اسماء الله خوانده میشوند.
عین نضّاخ /آیت الله جوادی آملی/انتشارات إسراء/1390/ج 1/ ص 227