۱۵
شهریور
موجودى را که در آن وصف معتبر نیست اسم گویند. چون زید، عمرو، بکر، حجر، شجر و غیره و آن را که با وصف اعتبار شده، چون وصف قدرت، علم، حیات، اگر آن اسم با این معانى اعتبار شود به آن صفت گویند مثل قادر، عالم، حىّ.
اما در اصطلاح عرفا هر گاه ذات وجود را با صفت معینى که تجلىیى از تجلیات وجود است اعتبار کنیم آن را اسم نامند مثل رحمان و رحیم، و آن صفاتى که در ذات به اعتبار شأنى از شئون و تجلّىیى از تجلیاتش اعتبار شود، مثل رحمت و علم آن را وصف مىگویند و صفت نامند. پس آن را که حکیم وصف مىگفت در نزد اینها اسم است.
ممد الهمم در شرح فصوص الحکم/علامه حسن زاده آملی/انتشارات وزارت ارشاد/1378/ص 12