در معنى انزال و ارسال گفته شده است : در ارسال تمام حقیقت شى ء از جایى به جایى دیگر فرستاده مى شود مثل اینکه نامه اى را از شهرى به شهر دگیر ارسال نمایى که تمام حقیقت آن فرستاده شده است . ولى انزال و تنزیل ، به دو نحو متصور است ، یکى بنحو تجافى و دیگرى به نحو تجلى .
انزال بنحو تجافى مثل نزول قطرات باران به زمین که در هر آن مکان و فضایى را پر مى کنند و سپس بتمامها از آن نقطه به نقطه بعدى فرود مى آیند بنحوى که نقطه قبلى را تخلیه مى نمایند و وقتى به زمین فرود آیند، اگر چه تمام آن نقاط فضائى را که طى کرده بودند پر نموده بودند ولى الان در هیچیک از مراتب ما فوق وجودى ندارند و با تمام حقیقت خویش به زمین رسیده اند.
اما انزال به نحو تجلى آن است که اصل و حقیقت شى ء در مرتبه اعلى تحقق داشته باشد و مراتب نازله او در مراتب مادون تنزل یابند، که انزال مراتب آن در انزال مراتب وجود تجلى نماید بنحوى که هر مرتبه اى از مراتب آن موجود براى مرتبه مادون مخزن ، اصل متن ، قضا، لف ، حقیقت ، باشد و اعلى المراتب آن را رقائق زیاد مثل اینکه در معرفت نفس مبرهن است که : مطالب و یافته هاى نفس در کمون غیبى نفس به نحو لا تعین متحقق است و در عین این که در همان مرتبه اعلى بصورت لا تعینى موجود است و در عین این که در همان مرتبه اعلى بصورت لا تعینى موجود است ، تنزل مى یابد و در مقام قلب ، سان مى گیرد و سپس در مرتبه عقل بطور کلى وجود پیدا مى کند، و بعد از آن در مرتبه وهم و خیال بصورت مفهوم جزئى و صورت جزئى تنزل مى یابد، و آنگاه در مرتبه زبان بصورت صوت و الفاظ القاء مى شود که در هر مرتبه اى مطابق با همان مرتبه ظهور خاص و اسم مخصوص دارد.
و این مرتبه انزل را مخازن و خزائن است ، و هر یک از مراتب متوسط براى مادون خود، اصل و حقیقت است و براى مافوق خویش رقیقت و فرع است . پس اگر مطلب خاص از گوینده صادر شود در حقیقت از وى تنزل یافته است زیرا که اصل آن در خود او تحقیق دارد، و مرتبه نازله آن به مستمع القاء شده است که در غیر این صورت باید گوینده با القاء آن ، جاهل شود. این نحو انزال را انزال بنحو تجلى مى گویند.
لذا در مورد هر یک از موجودات در نشاه عنصرى گفته مى شود که داراى وجود مادى و وجود مثالى ، و وجود عقلى و وجود الهى است و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم و فسبحان الذى بیده ملکوت کل شى ء و براى وجود مادى عنصرى او مخازن و خزائن است از مثالى عقلى و الهى که در هر آن با اینکه وجود عنصرى اش در نشئه عنصرى مطابق با این نشئه در تجدد و حرکت جوهرى است ، ولى او را اصلى ثابت است از امثال و عقل و جنبه الهى اش که از آن به ملکوت تعبیر مى گردد که جناب امام ملک و ملکوت صادق آل محمد - صلوات الله علیهم - فرمود: ان الله عزوجل خلق ملکه على مثال ملکوته و اسس ملکوته على مثال جبروته لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته
شرح دفتر دل/انتشارات نبوغ/چاپ 1389/داود صمدی آملی/ج1/ ص 219