علوم عقلی

علوم عقلی
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۴۶ مطلب در آذر ۱۳۹۱ ثبت شده است

۰۲
آذر

موضوع هر یک از علوم فقط شامل محدوده ی خاصّی از جهان است ، ولی موضوع فلسفه عام و فراگیر است .

در آمدی بر فلسفه اسلامی/عبدالرسول عبودیت/ص 20

 

  • عیسی شیروانی
۰۲
آذر

در فلسفه ، مقصود از «موجود خاص» ، موجود است از آن جهت که ماهیّت خاصّی دارد .

در آمدی بر فلسفه اسلامی/عبدالرسول عبودیت/ص 23

  • عیسی شیروانی
۰۱
آذر

موضوع فلسفه «هستی» یا «موجود مطلق» است . یعنی در فلسفه از احکامی بحث می شود که «موجودیّت» مقتضی آن است . مثلاً یکی از احکام موجودیّت این است که موجودیّت یا شکل وجوبی و ضروری است و یا به صورت غیر ضروری ، که قسم اول را واجب الوجود و قسم دوم را ممکن الوجود گویند . بنابراین یکی از مطالبی که در فلسفه مطرح می شود تقسیم موجود به واجب و ممکن است . باید دقت کرد که چون واژه ی مطلق به معنای «همه» به کار می رود بین مطلقِ وجود به معنای همه ی موجودات با موجودِ مطلق به معنای نفس موجودیّت یا «موجود بما هو موجود» خلط نشود .

آنچه موضوع فلسفه است همه ی «هستی» ها نیست بلکه «هستی» است .

آموزش فلسفه/محسن غرویان/ ص 43

  • عیسی شیروانی
۰۱
آذر

علمی که از احوال موجود مطلق بحث می کند ؛ یا علمی که از احوال کلّی وجود گفتگو می کند ؛ یا مجموعه ی قضایا  و مسائلی که پیرامون موجود بما هو موجود مطرح می شود .

آموزش فلسفه/آیت الله مصباح یزدی/ج1 ص 91

  • عیسی شیروانی
۰۱
آذر

موضوع فلسفه موجود مطلق است؛ یعنی موجود از آن جهت که موجود است ، نه از آن جهت که تعیّن ماهوی خاصّی دارد .

موضوع سایر علوم ، انواع ماهیّات اند و موضوع فلسفه وجود و هستی است .

درآمدی بر فلسفه ی اسلامی/عبدالرسول عبودیّت/ص24

  • عیسی شیروانی
۰۱
آذر

همان طور که امروز روى کلمه «متافیزیک» بحثى در گرفته است که چرا این علم را «متافیزیک» مى‏نامند و ریشه آن را به شکلى پیدا کرده‏ اند، در قدیم هم بین علما به صورت یک سؤال مطرح بوده است که چرا این علم حکمت الهى را [ما بعد الطبیعه‏] می ‏گویند و حال آنکه این تعبیر درست نیست. آنها توجه نداشتند که این کلمه را به غلط به «ما بعد الطبیعه»- یعنى آن چیزهایى که به بعد از طبیعت مربوط است- ترجمه کرده‏ اند و بدون توجّه به اینکه این غلط از مترجم است می ‏دیدند که این تعبیر با آن تطبیق نمی ‏کند، از دو جهت:

جهت اوّل اینکه آن مسائلى که ما «حکمت الهى» می ‏نامیم اختصاص به ماوراء طبیعت ندارد، بیشتر مسائل عامّ است. اصلا فلسفه یعنى مسائل کلّى، علم کلّى، مسائلى که اختصاص به جایى ندارد؛ فرقش با سایر علوم این است که مسائل علوم مسائل اختصاصى است، مثلا گیاه شناسى فقط مسائل مربوط به گیاه را بررسى می ‏کند ولى فلسفه مسائلش مسائل کلّى مربوط به هستى است، مسائلى که به هیچ جا اختصاص ندارد .

جهت دیگر- که بوعلى در شفا می ‏گوید- این است که اگر قرار بود که این نام را بگذارند چرا بگویند «ما بعد الطبیعه»، باید بگویند «ما قبل الطبیعه»، زیرا ماوراء طبیعت تقدّم دارد بر طبیعت نه اینکه تأخّر داشته باشد از طبیعت.

ولى چون بحث لفظى بوده است بعدها به آن اهمیتى نداده‏ اند.

مجموعه ی آثار شهید مطهری ج 9 ص 25

  • عیسی شیروانی